پایگاه تخصصی فقه هنر

مبانی هنری قصه های قرآن-ج1-ص56

(وَجُنُودَهُما كانُوا خاطِئينَ . وَقالَتِ امْرَاَتُ فِرْعَونَ قُرَّتُ عَيْن لى وَلَكَ لا تَقْتُلُوهُ عَسى اَنْ يَنْفَعَنآ اَوْ نَتَّخِذَهُ وَلَدًا وَهُمْ لا يَشْعُرُونَ .) (1) خاندان فرعون يافتندش تا دشمنشان و سبب اندوهشان گردد. فرعون و هامان و لشكرهاشان خطا مى كردند . زن فرعون گفت: اين مايه شادمانى من و توست. او را مكشيد، شايد به ما سودى برساند يا او را به فرزندى گيريم. و نمى دانستند كه چه مى كنند. 4. (وَاَصْبَحَ فُؤادُ اُمِّ مُوسى فارِغًا اِنْ كادَتْ لَتُبْدى بِه لَوْلا اَنْ رَبَطْنا عَلى قَلْبِها لِتَكُونَ مِنَ الْمؤمِنينَ . وَقالَتْ لاُِخْتِه قُصّيه فَبَصُرَتْ بِه عَنْ جُنُب وَهُمْ لا يَشْعُرُونَ . وَحَرَّمْنا عَلَيْهِ الْمَراضِعَ مِنْ قَبْلُ فَقالَتْ هَلْ اَدُلُّكُمْ عَلى اَهْلِ بَيْت يَكْفُلُونَهُ لَكُمْ وَهُمْ لَهُ ناصِحُونَ. فَرَدَدْناهُ اِلى اُمِّه كَىْ تَقَرَّعَيْنُها وَلاتَحْزَنَ وَلِتَعْلَمَ اَنَّ وَعْدَاللهِ حَقٌ وَلكِنَّ اَكْثَرَهُمْ لاْيَعلَمُونَ.) (2) مادر موسى را دل تهى شد. و اگر دلش را قوى نكرده بوديم كه از مؤمنان باشد، نزديك بود كه آن راز را فاش سازد . و به خواهر او گفت: از پى او برو. و زن بى آنكه آنان دريابند از دور در او مى نگريست . پستان همه دايگان را از پيش بر او حرام كرده بوديم. آن زن گفت: آيا مى خواهيد شما را به خانواده اى راهنمايى كنم كه او را برايتان نگه دارند و نيكخواهش باشند؟ پس اورا نزد مادرش برگردانيديم تا چشمان آن زن روشن گردد و غمگين نباشد و بداند كه وعده خدا حق است، ولى بيشترينشان نمى دانند. در سوره طه، به تفكيك مراحل، چنين آمده است: 1. ( اِذْ اَوْحَيْنآ اِلى اُمِّكَ ما يُوحى . اَنِ اقْذِفيهِ فِى التّابُوتِ فَاقْذِفيهِ فِى الْيَمِّ فَلْيُلْقِهِ الْيَمُّ بالسّاحِلِ يَأخُذْهُ عَدُوٌّ لى وَعَدُوٌّ لَهُ وَاَلْقَيْتُ عَلَيْكَ مَحَبَّةً مِنّى وَلِتُصْنَعَ عَلى عَيْنى.) (3) آنگاه كه بر مادرت آنچه وحى كردنى بود وحى كرديم: كه او را در صندوقى بيفكن،


1. قصص / 8 و 9. 2. قصص / 10 تا 13. 3. طه / 38 و 39.