پایگاه تخصصی فقه هنر

مبانی هنری قصه های قرآن-ج1-ص45

(وَبِالْحَقِّ أَنْزَلْناهُ وَبِالْحَقِّ نَزَلَ.) (1) اين قرآن را به حق نازل كرده ايم; و به حق نازل شده است.

بازتابش حقايق آشكار و پنهان – نگاه واقعگرايانه و فرا واقعگرايانه به هنر

ميان منتقدان بحثى است كه آيا اثر هنرى فقط بازتاب واقعيّت است يا اين كه به آن رنگ مى بخشد و در آن تصرّف مى كند و تركيب ها و صورت هاى تازه پديدمى آوَرد. نگاه اوّل مبناى «مكتب واقعگرايى» را مى سازد كه به ميدان هاى فراواقعى نظر نمى كند. در اين مكتب، علم و هنر به يك اندازه واقعگرا هستند; در حالى كه نگاه علم و هنر به طبيعت متفاوت است و هرگز نبايد آن دو را يكسان نگريست. علم از اسرار و رازهاى طبيعت پرده برمى دارد، امّا هنر از زيبايى ها و جلوه هاى فتّان طبيعت راز مى گشايد. پس واقعگرايى يك چهره هنر است و همه وجوه آن را در بر نمى گيرد. نگاه دوم كه حيثيّتى «فرا واقعگرايانه» دارد، بر اين پايه استوار است كه هنر بايد برتر از آينه گرى محض باشد. اگر قرار است هنر فقط واقعيّت ها را بازتابانَد، پس ديگر چه نيازى به آن است؟ آدم ها مى توانند خودشان، بىواسطه هنر، طبيعت را خوب تر و كامل تر دريابند. از اين رو، در نگاه دوم، هنر وظيفه دارد كه به اعماق واقعيّت نفوذ كند و در آن غوطهور شود و آن گاه به سطح بازگردد و آن تجلّيات را به گونه اى روايت كند كه در سطحْ قابل ديدار باشد. پس هنرمند كاشف حقيقت پنهان و نهفته در اعماق است. هنرمند برافروزنده چراغى است كه چهره تاريك واقعيّت را روشن مى كند وانسان ها را با حقايقى آشنا مى سازد كه جز با


1. اسراء / 105.