پایگاه تخصصی فقه هنر

مبانی هنری قصه های قرآن-ج1-ص32

ظريف به كاركرد منفى قصّه نيز دارد; و آن هنگامى است كه قصّه پردازى سدّ راه عمل و تكاپو باشد. بديهى است كه نخستين شرط چنين قصّه اى خرافه بافى و ياوه پردازى و پايه گذارى بر تخيّلات صِرف است كه روح تلاش و زندگى و آرمان گرايى را در انسان سركوب مى كند.

پيوند «قصّه قرآنى» با معناى لغوى آن

قصّه گويىِ قرآن با همين معناى لغوى پيوند دارد، زيرا پى گرفتن وقايعى است كه در گذشته رخ داده اند. البتّه گاه اين وقايع در گذشته دور رخ داده اند كه در قرآن با تعبير «اَنباء» از آن ها ياد شده است; مانند (نَحْنُ نَقُصُّ عَلَيْكَ نَبَأَهُمْ بِالْحَقِّ) (1)در باره اصحاب كهف; يا (ذلِكَ مِنْ أَنْبآءِ الْقُرى… نَقُصُّهُ عَلَيْكَ) .(2) امّا در مورد وقايع نزديك يا آنچه بايد نزديك تلقّى شود، تعبير «اخبار» به كار رفته است; مانند (وَلَنَبْلُوَنَّكُمْ حَتّى نَعْلَمَ الْمُجاهِدينَ مِنْكُمْ وَالصّابِرينَ وَنَبْلُوَ أَخْبارَكُمْ) (3) يا (يَوْمَئِذ تُحَدِّثُ أَخْبارَها) .(4) به هر حال، پى گيرىو دنبال جويى اثرِ اين نبأها و خبرها همان معناى دقيق قصّه گويى قرآن است.

مراد از قصّه قرآنى – قصّه قرآنى يعنى پى گرفتن اخبار گذشتگان

در قرآن، از وقايع حاضر و رويدادهاى آينده نيز سخن رفته است، همانند حديث اِفك، واقعه بدر و اُحد و حنين و بيعت رضوان و صلح حديبيّه; همچنين


1. كهف / 13. 2. هود / 100. 3. محمّد / 31. 4. زلزال / 4.