پایگاه تخصصی فقه هنر

مبانی هنری قصه های قرآن-ج1-ص0

?

مبانى هنرى قصّه هاى قرآن

سيّد ابوالقاسم حسينى (ژرفا)

+فهرست عناوين
پيشگفتار /0
طليعه/21
فصل 1 – تعريف قصّه قرآنى – واژه قصّه در قرآن و روايات/29
پيوند «قصّه قرآنى» با معناى لغوى آن/32
مراد از قصّه قرآنى – قصّه قرآنى يعنى پى گرفتن اخبار گذشتگان/32
تفاوت حكايت و قصّه/33
آيا قرآن، خود، به لفظ قصّه اشاره كرده است؟/34
ملاك فنّى قصّه قرآنى چيست؟/36
دكتر خلف الله و تعريف قصّه قرآنى – تعريف هنر امروز از قصّه/37
خلف الله تعريف امروزين قصّه را ملاك قرار مى دهد/38
فصل 2 – اُسلوب قصّه قرآنى – هنرى بودن قصّه هاى قرآن/39
جلوه هاى هنرى قصّه هاى قرآن/39
تنوّع اسلوبى/42
تقسيم به نماهاى مختلف/42
گزينش صحنه هاى مؤثّر/43
نوع روايت قصّه – روايت غيابى و حضورى در قصّه هاى تاريخى/43
قصّه قرآنى به گونه غيابى روايت مى شود/44
بازتابش حقايق آشكار و پنهان – نگاه واقعگرايانه و فرا واقعگرايانه به هنر/45
شيوه «واقعگرايى پويا» در قصّه هاى قرآن/46
نمونه اين بازتابش در قصّه داوود/46
نظم قصّه هاى قرآن – نظم آسمانى/48
توازن ميان نظم و واقعگرايى/48
پى نوشت در قصّه هاى قرآن – نقشِ پى نوشت/49
پى نوشت ها در رديف رويدادها نيستند/50
شبهه زدايى در قصّه هاى قرآن – جايگاه شبهه زدايى در قرآن/50
نمونه شبهه زدايى در قصّه ابراهيم/52
تكرار در قصّه هاى قرآن – طرح مسأله/52
جلوه هاى بلاغى تكرار/53
انگيزه اصلى تكرار: تكميل تصويرها/53
بررسى «تكرار» در قصّه موسى/54
هنرمندان ما و قصّه هاى قرآن/62
فصل 3 – ماهيّت و انواع قصّه قرآنى/63
ارزيابى كوتاهى از نظريّه هاى پنج گانه درباره انواع قصّه هاى قرآنى/65
اثبات نظريّه «واقعى بودن قصّه هاى قرآن» – هنر و ادبيّات عرب ريشه در /71
اثر ناپذيرى از تخيّل و اسطوره، نشانه ضعف هنر عربى نيست/73
تناسب قرآن با واقعگرايى قوم عرب/74
قصّه هاى قرآن منتخب واقعيّت هاى زندگى بشرند/75
ارزيابى عمومى نظريّه «راه يافتن خيال به قصّه هاى قرآن» – ادلّه چهارگانه اين /75
ارزيابى و ردّ ادلّه مزبور/76
ارزيابى خاصّ ديدگاه دكتر خلف الله درباره «راه يافتن خيال به قصّه هاى قرآنى»/80
دو تعارض به زعم خلف الله/80
سازگارى ديدگاه خلف الله و خاورپژوهان مغرض/81
استشهاد خلف الله به قصّه هاى اصحاب كهف و ذوالقرنين/83
ايرادهاى اساسى سخن خلف الله/84
بررسى برخى از شواهد فرعى خلف الله/90
سه انگيزه مهمّ رويكرد خاصّ خلف الله/94
اشاره اى به سخن «امين خولى»/98
سخن سيّد قطب/99
سخن علاّمه طباطبايى/100
بررسى تفصيلى ديدگاه دكتر خلف الله درباره انواع قصّه قرآنى/103
تعريف كلّى قصّه هاى تاريخى و تمثيلى و اسطوره اى/103
قصّه تاريخى/104
قصّه تمثيلى/105
قصّه اسطوره اى/114
بحثى در باب اسطوره در قرآن/117
قصّه نمادين (‌ رمزى)/125
«بحران نماد» در هنر و ادب امروز/126
ريشه هاى نمادگرايى در كتب تفسير/129
تفكيك قصّه واقعى و تاريخى/131
مرز قصّه هاى بشرى و قصّه هاى قرآن/133
فصل 4 – عناصر قصّه قرآنى/135
مآخذِ عناصرِ قصّه هاى قرآن – طرح مسأله /137
موانع طرح مسأله/137
نادرستى ادّعاى خاور پژوهان/140
دفاع عقلانى از دين يا افتادن در چاهى ژرف؟/141
عناصر: در خدمت ارتباط و هدايت/141
اخذ عناصر از ذهن و زبان مردم، با پالايش/142
نقش دانشوران يهودى و مسيحى و صاحبان كتب اخبار/143
توزيع عناصر – قصّه هاى قرآن از نوع «قصّه كوتاه» هستند/145
سه عنصر برجسته در قصّه هاى قرآن/146
توزيع عناصر در قصّه صالح/146
شخصيّت – توازن شخصيّت و حادثه /151
تصوير عمومى از شخصيّت/152
نظريّه «مَثَل گونه هاى ساختگى»/153
انواع شخصيّت/154
مورچه و هدهد/154
شخصيّت حيوانى در قصّه هاى بشرى و قرآنى/156
نقش زن/156
نگاه متعادل به زن /158
زنان بى نام و نشان/159
تصوير طبيعى از زن با همه چهره هايش/160
نقش مرد/163
شخصيّت پردازى كنايى/164
مردان بى نام و نشان/167
فرشته /169
جن/172
نظريّه «چهره خيالى جن»/173
ابليس/174
نظريّه «نمادين بودن ابليس»/174
حادثه /175
حادثه زاييده قضا و قدر/175
حادثه غير عادى و اعجازين/176
جلوه طبيعى دو نوع حادثه مزبور/178
سبب عنايت به اين دو نوع حادثه/178
حادثه عادى و طبيعى/180
محور ارتباط وقايع، غرض اصلى هر قصّه است/180
دو شيوه چينش رويدادها/183
حركت – نقش حركت/185
حركت بر مدار واقعيّت ناب/185
زمان/186
نقش زمان/186
حركت زمانىِ رو به پيش/188
استثنا در حركت زمانى: قصّه بنى اسرائيل و گاو/189
رنگ زمان: ماضى/191
مكان – نقش مكان/191
نمونه تأثير مكان در قصّه «اِسراء»/192
مكان در قصّه يوسف/192
مكان در قصّه اصحاب كهف/193
گفت و گو – نقش گفت و گو/193
تنوّع اسلوبى در گفت و گو/194
نمونه گفت و گو در قصّه موسى و دو دختر/194
حفظ هويّت گفت و گوگران/195
تناسب گفت و گو با شخصيّت/196
ايجاز در گفت و گو/196
«التفات» در گفت و گو/197
نمونه گفت و گو در قصّه موسى/198
فصل 5 – مفاهيم و آثار قصّه قرآنى/203
پيام هاى فكرى/203
ديندارى/203
رازدانىِ پيامبران/208
معجزه/210
پيام هاى اخلاقى – سه شيوه تثبيت و انتقال پيام هاى اخلاقى/211
نظريّه «سمبل پردازى در نمايش اخلاق ديگران»/212
برخى از ويژگى هاى مهمّ يهود و مصريان/213
سنّت هاى انسانى/216
نقش تربيتى پيامبران در محيط اجتماع/216
انشعاب و تجزيه كافران از مؤمنان/217
استوارى و پايدارىِ عقيدتىِ مؤمنان/224
خوشبينى و اميد پيامبران نسبت به آينده/227
معجزه – رنگ قصّه در پرتو معجزه/228
تصرّف در احساس و وجدان مخاطب/229
سرنوشت – مفهوم سرنوشت/230
موضع قصّه هاى قرآن در برابر سرنوشت/232
انسان: موجودى مسؤول در عرصه حيات/232
مبارزه – نقش مبارزه/234
تفاوت بارز امّت هاى پيشين و امّت اسلامى/234
رويارويى دو جبهه خير و شر/235
عرصه هاى مبارزه/237
اميد/241
آثار قصّه هاى قرآن/243
كاستن از فشار عاطفى شديد بر پيامبر اسلام و مؤمنان/243
هدايت عواطف به سمت بيزارى از جلوه هاى زشت/246
تبشير و انذار/248
فصل 6 – نمونه برداشت از قصّه هاى قرآن (سيرى در قصّه آدم)/251
تصويرهاى هفت گانه قصّه آدم/253
تصوير قصّه در سوره بقره/253
تصوير قصّه در سوره اعراف/254
تصوير قصّه در سوره حجر/256
تصوير قصّه در سوره اِسراء/257
تصوير قصّه در سوره كهف/258
تصوير قصّه در سوره طه/258
تصوير قصّه در سوره ص/259
نگرش مجموعه اى به هفت تصوير/260
آفرينش پدر و مادرِ آغازين/261
اسطوره ها/262
ردّپاى اسطوره ها در كتب تفسير/263
نگاهِ خردمندانه قرآن به قصّه آفرينش آدم/263
شجره ممنوعه/264
هدف قصّه آدم/266
بهشت آغازين/266
منابع/269
+

به مادران و قصّه هاشان به شهيدان و حماسه هاشان به مادران شهيدان و تَلواسه هاشان

پيشگفتار

هنر مقوله اى است كه از آغازِ آفرينشِ انسان تاكنون پا به پاى آدمى پيش رفته و پيشرفت كرده است. براى حوزه هاى معرفت بشرى، همچون فلسفه، رياضيات و علم، مى توان سرآغاز و سرگذشتى نوشت. هنر، امّا، حياتى بى آغاز و سرگذشتى نانوشتنى دارد. در باب هنر فراوان گفته اند و بسيار نگاشته اند; امّا هر چه گفته اند جملگى در واقع تاريخى از تجلّيات هنر آدمى است و از حقيقتِ حضورِ هنر در زواياى بشرى چندان كه بايد پرده برنگرفته اند، كه: كس نگشود و نگشايد اين معمّا را. بارى، اين حضور پنهان و بى بديل را تنها در يك جاى مى توان سراغ گرفت: حوزه دين و تجربه تعالى بخش روح آدمى. دين از ديرينه هاى تاريخ تاكنون، همگام با هنر، و حتّى بسى ژرفتر، هزار توى حيات و هستى بشر را درنورديده، روح آدمى را صفا و صيقل بخشيده، راه ناهموار زندگانى را هموار كرده و ديده آدمى را از زمين خاكى به فراسوى هستى كشانده است. در درازاى تاريخ، اين دو مقوله براستى آن چنان در هم تنيده اند كه بازشناسى و بازآرايى آنها از يكديگر ناممكن مى نمايد. شايد اين پيوند و پيوستگى از آن روست كه دين و هنر، هر دو، ريشه در پنهانِ جان و مايه در عمقِ هستىِ انسان و جهان دارند و باگوش دل مى توان راز «فطرة الله التى فطر الناس عليها» را از آنها باز شنيد. بنابراين همچنان كه دين، مقدس است و متعالى، هنر نيز ريشه در قداستها و تعالى جويى هاى انسان