پایگاه تخصصی فقه هنر

هنر هشتم-ج1-ص93

استفاده قرار بگيرد ! و خوب ! بعد كه امام بيرون آمدند و تبعيد شدند ، سخنان
ايشان پانزده خرداد را آن چنان در هوشيار كردن مردم ، به راه آوردن جوانان و زنده
كردن روحيه مبارزه منشا بركت كرد كه در تمام مدت آن يك سال و يا هشت – نه
ماهى كه امام نبودند و اين حادثه عظيم با آن جوش و خروش اتفاق افتاده بود ، هيچ
كس نتوانسته بود كه استفاده اى چنين از آن حادثه ببرد

مى خواهم بگويم كه اين جنگ يك گنج است ! آيا ما خواهيم توانست كه اين گنج را

استخراج كنيم يا نه ؟ امام سجاد ( ع ) توانست كه گنج را استخراج كند ، امام
باقر ( ع ) و ائمه بعدى گنج عاشورا را استخراج كردند – همان چند ساعت را – آن
چنان اين چشمه جوشان را جارى كردند كه هنوز هم جارى است و هميشه هم در زندگى
مردم منشا خير بوده است هميشه مردم را بيدار كرده است و به آنان آموخته كه چه
بايد كرد و هنوز هم همين طور است اكنون هر يك از ما ، هر جمله اى از عبارات
امام حسين ( ع ) كه براى ما مانده است را مى خوانيم و به ياد مى آوريم ، احساس
مى كنيم كه روح تازه اى گرفته ايم و حرف تازه اى فهميده ايم

البته اينجا ( ( حرف تازه فهميدن ) ) فى المثل به معناى كشف يك فرمول كشف

ناشده نيست انسان در لحظه اى از لحظات ، حقيقتى را درك مى كند و بعد گرفتار
غفلتى مى شود و همانى كه درك كرده از ذهنش مى رود ، طبيعت انسان اين طور است
لذا ما به تذكرى مستمر احتياج داريم كه ( ( آن لحظه هاى فهم ) ) ، ( ( لحظه هاى
معرفت و افروختگى ذهن و روح ) ) ، استمرار پيدا كند اين قبض و بسط كه عرفا
مى گويند ، يك واقعيتى است گاهى هست كه انسان حالت قبض دارد ، گرفته است ،
مقبوض است و با آنكه همه حقايق نيز پيش روى انسان است ، رشحه اى