پایگاه تخصصی فقه هنر

هنر هشتم-ج1-ص91

مى دهد ، والا فداكارى را كه همه مى كنند ! براى تعصب فداكارى مى كنند ، براى خود
نمايى فداكارى مى كنند و خطر مرگ هم در ميان است ، خلبانى در يك مانور در برابر
چشمان مردم ، پنج بار با هواپيما معلق مى زند حال آنكه مثلا پنجاه درصد نيز امكان
سقوط وجود دارد ، اما او براى خود نمايى اين خطر را مى پذيرد اين كار ارزشى ندارد
بيشتر از اينها را نيز براى خود نمايى انجام مى دهند و چه بسا خودشان را براى خود
نمايى آتش بزنند اما نه ، فداكارى فقط آنجا كه با اخلاص همراه است يعنى فقط
براى خدا و انجام وظيفه الهى است كه آن صفا و درخشندگى را پيدا مى كند تلاش ما
بايد متوجه نشان دادن اين نقطه ها و جارى كردن اين روحيه در امتداد تاريخمان باشد

كما اينكه حادثه عاشورا ، اول تا آخر به يك معنا نصف روز بوده است و به يك

معنا دو شبانه روز و به معنايى ديگر از روزى كه امام حسين ( ع ) وارد سرزمين كربلا
شده هفت ، هشت روز بيشتر نبوده است اما همين منشا حركتى است كه در انقلاب ما
محسوس بوده ، در جنگ محسوس بوده ، در گذشته تاريخ ما نيز محسوس بوده است
حادثه كربلا در تاريخ تشيع و بلكه در تاريخ انقلابهاى ضد ظلم در اسلام و از جانب
غير شيعيان به صورت نمايانى اثر بخش بوده است ، و حتى در غير محيط اسلامى اين
حادثه نيز موثر بوده است چنان كه از بعضى ها – مثلا گاندى – نقل مى كنند

اگر چنانچه ما نخواهيم اين هشت سال جنگ خودمان را با آن هشت يا نه ساعت

عاشوراى امام حسين ( ع ) مقايسه كنيم و واقعه عاشورا را بسيار درخشان تر بدانيم –
كه واقعا نيز همين است و بنده هيچ حادثه اى را نمى شناسم كه با فداكارى آن نصف
روز از لحاظ عظمت قابل قياس باشد – اما بالاخره