پایگاه تخصصی فقه هنر

هنر هشتم-ج1-ص38

بايد بدانيم كه آن گروههاى التقاطى هم كه ما روى آن ها امروز ديگر همه مان –
تقريبا همه ملت ايران و انقلابيون – حساسيت داريم ، آنها هم همين كار را مى كردند
منتها ناشيگرانه ! گاهى يك آيه قرآن را هم بلند نبودند معنى كنند آن وقت به
قرآن استناد مى كردند ! اما اين مخصوص آنها نيست ، ما باز هم در بين خود صاحبان
تفكرات التقاطى داريم و خطرش را هم به صورت بالقوه و به صورت جدى داريم در
مقابل ، اسلام خودش يك مكتبى است كه مبانى دارد و حرفها و منطقى دارد كه او
بايد دانسته بشود و تبيين بشود اگر چيزى در لباس اسلام و پوشش اسلامى ، اما در
حقيقت از جاى ديگر بنا باشد گفته بشود ، اين آن اسلامى نيست كه ما دنبالش هستيم
و اسلام انقلاب اسلامى ما نيست اين يك نوع گرايش است كه وجود دارد و نقطه
مقابلش نيز كه آن هم شبيه همين است و آن هم به يك معنا التقاطى است ، تكيه
كردن به مطالب سستى است كه از قديم به نام مطالب اسلامى شناخته مى شده و در
گذشته در صدد نقد و حلاجى و بازنگرى آنها برنيامدند اين هم يك گرايش ديگر است
كه اين هم انحراف بوده و خطرناك است و در مسائل اخلاقى ، در مسائل فقهى ، در
مسائل اعتقادى و از اين قبيل چيزها مشاهده مى شود و اين وظيفه علماء و انديشمندان
و متفكرين است كه بنشينند و يك بازنگرى عمومى در معارف موجود اسلامى بكنند از
اصول شروع كرده و به فروع برسند يا از مسائل اساسى فقه و فروع فقهى شروع بكنند به
مسائل فرعى درجه دو و سه برسند يك كار ديگر هم بايد انجام بگيرد هنوز هم كتاب
هايى به نام اسلام چاپ مى شود كه حرفهايى كه آنجا هست ، يقينا قابل اثبات نيست
– باتوجه به منابع اسلامى و مدارك اسلامى و مستندات قابل قبول علماء اسلامى – اما
همچنان در ذهن ها از دير باز جا افتاده است يك نفرى گفته