هنر هشتم-ج1-ص37
آخوند هاى دربارى خودمان در داخل كشور ، همين تعبير تحقير كننده و بسيار خشن و
هشدار دهنده را داشتند الان هم آن را نسبت به ديگران دارند يك اصولى را ما به
عنوان اصول اسلامى انقلاب خودمان مى شناسيم ، در زمينه هاى اعتقادى در زمينه هاى
عملى ، اجتماعى و فردى كه همين چيزهايى است كه امروز مطرح است و وجود دارد ، در
عين حال نمى توانيم ما امروز ادعا كنيم كه هر آنچه كه به نام اسلام گفته مى شود ،
منطبق با همان اصول است و واقعا اسلامى است لذا حق داريم سئوال كنيم از ( ( كدام
اسلام ) ) حرف مى زنيد ؟ دو جور گرايش انحرافى الان در ذهن من است كه اگر بخواهم
بگويم ، مثال هايش هم يادم است البته اين دو نوع گرايش ، كلى است و شايد هر
نوعى مصداق ها و اقسام و اصناف گوناگونى داشته باشد يك نوع گرايش ، بخشيدن
پيش فرض به مسائل اسلامى است بر اساس دانسته ها و فهميده ها و فرضهاى مكاتب
الحادى اين يك نوع ، همان چيزى است كه مرحوم شهيد مطهرى روى آن حساسيت داشت و
به عنوان مكاتب التقاطى آنها را مرتبا كوبيد و امروز هم وجود دارد التقاط فقط
مربوط به فلان دسته و فلان گروه و فلان سازمان نيست ، هر جا كه ما اين را احساس
كنيم كه يك زبانى از اسلام دارد حرف مى زند ، منتها براى تبيين اسلام سعى نكرده كه
از منابع اسلامى استمداد كند و استفاده كند ، بلكه يك فرضها و پيش فرضهايى در
ذهن خودش بوده و شرقى يا غربى اش را نمى دانم ، انواع گوناگون آن پيش فرضها را
دارد و با زور منطبق مى سازد بر اصول اسلامى و متون و قالب هاى اسلامى و سعى اش
اين است كه به هر حال آن را از آب در بياورد – آن چهار چوب و آن فرمى را كه از
آن فرهنگ به ذهن او آمده آنرا به هر حال از آب در بياورد و يك جاى اسلام آنرا
درستش كند و آيه اى يا روايتى تحويل بدهد –