هنر هشتم-ج1-ص34
ملت ( ( فاجعه فرهنگى ) ) از ( ( فاجعه اقتصادى ) ) بسيار سنگين تر و خسارت
بارتر است ( ( يورش فرهنگى ) ) از ( ( يورش نظامى ) ) بسيار بيرحمانه تر و
صعب العلاج تر است تبليغ اسلام را در اين چهار چوب بايد ديد – با فرض اينكه ما
مورد تهاجم همه جانبه يورشهاى شديد فرهنگى قرار گرفتيم – مخصوصا در نيم قرن اخير
البته نه فقط در اين نيم قرن ، بلكه در طول قرن ها بايد تهاجم فرهنگى را بسيار
جدى بگيريم و حالا كه در كشور ما انقلاب شده است و ما خواسته ايم به عنوان يك
عده انسان با تكيه بر نيروهاى انسانى ، اسلام را راهنماى خود و مشعل خود و چهار
چوب زندگى خود قرار بدهيم ، بايد با آن غارت فرهنگى و تهاجم فرهنگى مبارزه كنيم
و اين همان تبليغات اسلامى است تبليغ اسلام در اين چهار چوب معنى دارد و الا اگر
در ميدانى كه دشمن آن ميدان معلوم است چه و چه كسى است ، ما بخواهيم بى توجه
به آن دشمن ، تبليغ كنيم ، اين تبليغ نيست ، يك كار ديگر است – حالا خوب يا بد
است ؟ آن يك بحث ديگر است – در هر حال تبليغ به آن معنايى كه ما برايش
اهميت قائليم و آن را يك ارزش مى دانيم نيست فرض كنيم در نظام طاغوت در آن
جائى كه حركت جامعه ، جهت گيرى جامعه و سياست ها و همه خط و نشان هايى كه در
اين جامعه براى مردم كشيده مى شود ، به سمت كفر مطلق است ، كسى مشغول تبليغ دين
بشود در حاليكه با اين جهت گيرى و سمت گيرى هيچ مقابله اى ندارد و هيچ كارى به
كار اين حركت عمومى اين جامعه ندارد و به يك چيز و به يك مسئله اى از مسائل
دين پرداخته و آن را دارد بيان مى كند ، اين آن تبليغى كه جزء ارزشهاى ما است و
ما آيه شريفه ( (
) الذين يبلغون رسالات الله(
) ) را ريشه و پايه ارزش او مى دانيم ، اين او نيست نمى گويم حالا بد يا خوب است
، يا حكمش چه است ؟