هنر هشتم-ج1-ص26
بسيارى از شعرا بهترين قصايدشان را در بيان وقايع گفته اند اگر چه آن را براى
سلاطين و دستگاههاى ظلم گفته اند ولى هرگز چنين صحنه پرشور مردمى در زمان آنها
وجود نداشته است ، صحنه اى كه در زمان ما وجود دارد و پر از حماسه و شور و پر از
زيبايى است و اينها به نظر من بايد در شعرها منعكس شود اين نقطه قوت بسيار
درخشان شعر شماست اين را رها نكنيد ! نمى گويم همه اش از شهيد و عزا بگوييد –
اگر چه اين هم لازم است وجود داشته باشد – بلكه مى گويم همه معارف انقلاب را در
نظر داشته باشيد مثلا فرض كنيد در زمينه مسائل سياسى آگاهى هاى وسيعى در ميان
مردم ما هست يعنى ما امروز يك خيز بزرگ برداشتيم در زمينه معرفت سياسى اين
معارف بايد در شعر بيايد شعار ( ( نه شرقى ، نه غربى ) ) ما بايد در شعر بيايد
امداد ما نسبت به نهضت هاى آزاديبخش و اين فريادها و خروش هاى انسانى بايد در
شعرها منعكس شود وحدت امت و امام كه يكى از بيت هاى برجسته قصيده انقلاب
اسلامى است ، بايد در شعرها بيايد و اين چيز خيلى مهمى است اكنون كه شعرا اينطور
عاشقانه در مورد امام مى گويند ناشى از چيست ؟ آقا مى گويد كه مى خواهم چشم تو را
ببوسم كه امام را ديده است ! ما امروز نسبت به امام معاشقه اى را مى بينيم در
شعرها هست كه واقعا مثل معاشقات بزرگ و پرشور عشاق تاريخ است ، اين چيست ؟
از كجاست و چه علتى دارد ؟ مردم كه دروغ نمى گويند احساس صادقانه شانرا بيان
مى كنند و اين حس است كه به نظر من بايد در تاريخ بماند شما بياييد و در ميان
مردم ببينيد كه نسبت به امام چه ابراز احساساتى مى كنند ، الان شما مى بينيد و لمس
مى كنيد ، اما حالا اين را چطور نسل بعدى ما بفهمند ؟ آنروزى كه ديگر اين وضعيت
وجود ندارد – 20 ، 30