پایگاه تخصصی فقه هنر

هنر هشتم-ج1-ص24

نكردند نه ، چون شعر طورى است كه در يك انجمن ادبى يك بيت به ذوق و سليقه يك
نفر خوب مى آيد و ممكن است همان بيت به ذوق و سليقه يك نفر ديگر خوب نيايد ،
اين ايرادى ندارد با همين تذكر دادن هاست كه شعر آهسته آهسته پخته مى شود و پيش
مى آيد و حسن انجمن هاى آن وقت مشهد ، اين بود كه غير از آنكه روى الفاظ كار
مى شد به مضمون توجه مى شد و سعى مى شد كه مضامين تازه اى باشد و انصافا آن وقت
انجمن هاى خوبى بود خود من در انجمن مشهد هيچ وقت شعر نخواندم ، گاهى آن وقت ها
شعرهايى مى گفتم ، اما نمى خواندم رفتيم اصفهان با مرحوم ( ( آقا جعفر ) ) ديديم
آقايون نشسته اند و ( ( صغير اصفهانى ) ) هم آن بالا نشسته بود – ده پانزده نفرى
دور ميزى نشسته بودند و خيلى با آب و تاب مى رفتند و مى ايستادند – حالا انجمن
مشهد اين آب و تاب را هم نداشت و خيلى خودمانى و معمولى بود مى رفتند و
مى خواندند ، وقتى چند تايى خواندند من به ( ( آقا جعفر ) ) گفتم : آقا جعفر من و
تو هم مى خوانيم ، و خوانديم و شعر ما هم خيلى گل كرد ! در حالى كه آن شعر را در
انجمن مشهد حاضر نبودم بخوانم خلاصه انجمن مشهد پايه و مايه شعرى اش بالا بود ،
بخاطر همان نقادى ها ، و دقت ها و اين كارها بايد در انجمن بشود و شاعر هم خودش
را براى چوب انتقاد آماده كند كه بخورد و او را به قوام بياورد

تذكر ديگر اينكه آقايان به خواندن مقالات و مسائل تحقيقى بسنده نكنند بايد شعر

و ديوان شعرا را خواند و باز هم خواند چيزى كه شاعر را نسبت به شعرش معرفت
مى بخشد ، خواندن شعر اساتيد است يعنى شما كه غزل مى گوييد ، اگر غزل صائب يا
حافظ يا سعدى را بخوانيد ، احساس مى كنيد كه هنوز غزل شما بايد حركت كند و بيايد