هنر-ج1-ص95
نظر بگيريم : معيار عدم تضعيف پيام هاى خوب با دهانها و زبانهائى كه از نظر
مردم آلوده است . دوم ميدان دادن به كسانى كه اين آلودگى را ندارند و از لحاظ
هنر هم سطح بالاترى دارند ، هر چند كه خيلى عوام پسند نباشند .
سوم و مهمتر از همه ، ميدان دادن به عناصر جوان و جديد و انقلابى و كسانى كه
فكر مى كنند تحول انقلاب قدرت اين را پيدا كرده است كه حتى سينما را هم متحول
كند و در صحنه هاى فيلم هم يك نوع تحول بوجود آورد و شخصيت ها را عوض كند ،
اينها ميدان پيدا كنند و بيايند تا ما آينده ى بهترى داشته باشيم .
در مورد كارگردانها و سناريستها ، به اعتقاد من بخش اعظم اين هنر دست
اينهاست و اينها متاسفانه عناصر قديمى شان كمتر براى انقلاب دل سوزانده اند ،
و حتى كمتر شده كه بى تفاوت باشند بلكه بيشتر ضربه زده اند . اعتقاد من اين
است كه ما در بين اين عناصر آن كسانى را كه آماده هستند كه براى انقلاب به
معناى واقعى كلمه خدمت كنند از وجودشان استفاده بكنيم . منتها اين خدمت شديدا
هوشمندانه باشد و همين توصيه را من نسبت به آن گروه اول كه گروه فنى باشند
دارم يعنى برخورد ما يك برخورد هوشمندانه باشد .
دولت جمهورى اسلامى و مسؤولين فرهنگى كشور نمى توانند از سينما غافل بمانند و
عدم غفلت از سينما نيز به معناى اين است كه به آن كسانى كه ته كفش نوكرهاى
شاه را مى ليسيده اند و امروز هم حاضر به خدمت براى مردم نيستند و احيانا از
پشت به مردم و انقلاب خنجر مى زنند ، اجازه فعاليت داده
نشود ، كمااينكه ديده
شده كسانى حتى مورد تشويق نظام جمهورى اسلامى هم قرار گرفته اند ، و همين شما ،
آقا را تشويق كرده ايد ولى بعد به راديوهاى بيگانه رفته اند و عليه خود شما و
نظامتان حرف زده اند .
بعضى افراد را فكر مى كرديم كه به انقلاب تعلق دارند و از اين رو به آنها
اجازه ى كار داديم ولى ديگر توجه نكرديم كه اينها ديگر مال انقلاب