هنر-ج1-ص91
بنظر ما محترم و ارزشمند است ، پيام انقلاب اسلامى ماست – اگر قرار شد پيامى در
يك فيلمى باشد ، اين فيلم بايد به همان اندازه پيه بى جاذبگى را به تنش بمالد
، گوئى خيال كرده اند كه جاذبه داشتن يك فيلم و پيام داشتن آن منافات دارد .
يعنى يك فيلم اگر اسلامى و انقلابى نبود ، حتما با جاذبه است ! اين يك معادله ى
درستى نيست . يك چنين فرمولى را ما قبول نداريم . گاهى مى شود كه خود پيام
جاذبه مى بخشد يعنى حتى محتوى گاهى تكنيك را تحت تاثير قرار مى دهد ، يعنى يك
محتواى خيلى خوب ، ضعف تكنيك فيلم را هم گاهى اوقات مى پوشاند و بيننده حرفى
را كه دوست مى دارد و چيزى را كه برايش دلنشين است مى گيرد و آنقدر برايش
جالب و جاذب است كه حتى ضعف تكنيك را هم متوجه نيست .
بنابراين ، من مايلم اينطور بيان كنم كه آنچه در فيلم و سينما براى ما اصل
است ، پيام است ، يعنى شما به عنوان يك فرد انقلابى اصلا چرا براى سينما كار
مى كنيد ؟
اگر چنانچه قرار باشد اين سينما محتواى انقلابى نداشته باشد يا محتواى اسلامى
نداشته باشد ، باز هم براى سينما كار خواهيد كرد ؟ روشن است كه نه . پس كسى
كه با انقلاب همساز و همدل است ، سينما را براى محتوائى مى خواهد كه از اين
انقلاب الهام گرفته است . در اين كه شكى نيست ، در درجه اول اين براى ما مطرح
است . منتها مى دانيم اگر اين سينما بخواهد اين پيام را هم برساند ، لازم است كه
يك جاذبه اى داشته باشد ، پس جاذبه به عنوان يك ابزار اجتناب ناپذير
است و محتوى براى ما يك هدف و مقصد است . اگر چنانچه بهترين مضامين در يك
شعر بد ريخته شود اثر مطلوب را نخواهد بخشيد ، پس ما در يك شعر نمى توانيم
مضمون را درجه دو بگيريم ، خير ، مضمون در درجه اول است . منتها مضمون خوب ،
بدون تكنيك خوب شعرى اصلا امكان پذير نيست ، دقيق تر بگويم : امكان پذير هست
اما فايده اى ندارد ، مفيد نيست و تبليغ را كه كار اساسى هنر است ، نمى توان
نفى كرد .