پایگاه تخصصی فقه هنر

هنر-ج1-ص90

آن سينمائى كه مورد قبول ماست و مقصود مورد تصديق و تاييد اسلام و انقلاب را

حاصل مى كند ، براى آن خيلى احترام قائليم ، و آن سينمائى كه در جهت ضد اين
مقصود حركت مى كند ، بودنش را به مصلحت نمى دانيم و هيچ برايش ارزش قائل
نيستيم ، و آن كه حالت خنثى داشته باشد ، اگر فرض كنيم يك حالت خنثائى هم
وجود دارد و از اين صرفنظر كنيم كه بالاخره هر فيلمى يك پيام مستقيم يا
غيرمستقيم با خودش دارد و كمتر مى شود فرض كرد كه هيچ پيامى نداشته باشد ولو
به صورت غيرمستقيم – آن هم حكمش از حكم سينماى مفيد و سينماى مضر ، فهميده
مى شود . بنابراين سينما اگر سينماى مطلوب باشد ، خيلى برايش ارزش قائليم .
از بسيارى از شاخه هاى ديگر هنر بيشتر ارزش دارد ، به خاطر اينكه چگونگى ابلاغ
پيامش از بسيارى از شاخه هاى ديگر هنر بهتر و برجسته تر و ارزنده تر است .

س : با توجه به اينكه بسيارى عقيده دارند وجه سرگرمى در فيلمهاى سينمائى بايد

مورد نظر باشد ، به گمان شما جاذبه هاى فيلم و مساله ى پيام مطرح در آن چه رابطه اى
بايد با هم داشته باشد ؟

پاسخ : البته مساله جاذبه در فيلم يك چيز اصلى است و نمى توان جاذبه را در

فيلم نديده گرفت . واژه ى سرگرمى را خيلى واژه ى خوبى نمى دانيم و بكار هم نمى بريم
و دلمان مى خواهد هيچ چيزى به آن معنى سرگرم كننده نباشد بلكه آگاه كننده و
هشيار كننده باشد ، اگر چه مجذوب كننده هم باشد . و هيچ منافاتى ندارد كه هم
آگاهى بخش باشد هم مجذوب كننده . بنابراين كلمه ى سرگرمى را بكار نمى بريم .
اما جاذبه در فيلم يك عنصر اصلى است ، يعنى اگر فرض كنيم كه يك فيلمى
برترين پيام ها را داشته باشد اما جاذبه لازم را نداشته باشد ، گوئى كه هيچ كار
انجام نشده است . مثل اينكه انسان در يك اطاق دربسته بنشيند و بهترين مطلب را
بيان كند . منتها يك اشتباه در ذهن عده اى وجود دارد كه خوب است اين اشتباه
را برطرف كنيم و آن اين است كه بعضى ها خيال مى كنند كه پيام – در اينجا مقصود
ما و آنچه