هنر-ج1-ص66
منافعشان تأمين نمى شد .
يك عده ى ديگر انتظار داشتند كه بشوند ستاره ى درخشان انقلاب ، به كمتر از آن
ديگر راضى نبودند ! يك ذره پايين ترش را قبول نداشتند . و به مجردى كه از
طرف يك كسى يا يك جمعى بهشان يك ذره بى محلى شد ، در ميان مردمى اسمشان
نيامد يا يادشان مطرح نشد ، از انقلاب قهر كردند و رفتند كنار . البته اگر
انقلابى صادق بودند ، يك چنين چيزى پيش نمى آمد . اينها همه اش مربوط به آن
قشرهايى است كه به معناى واقعى انقلابى و متعهد به اسلام و انقلاب نبودند .
دلشان مى خواست اين مردم ، بعد از آنكه رژيم ستمشاهى را واژگون كردند و خاك
اين حصار هفت تو را آنطور به توبره كشيدند ، اول كارى كه مى كنند آن باشد كه
بروند سراغ آقايان ، و آقايان را روى سرشان بگذارند و بياورند مطرح كنند . خوب
، چنين چيزى پيش نيامد و طبيعى هم بود كه مردم هم چنين نمى كردند . اينها
بهشان برخورد كه چرا ستاره هاى اين انقلاب نشدند .
يك عده ى ديگر هم ، حالا يا مخلوطى از اينها يا در كنار اينها ، جز خباثت و
بدجنسى و وابستگى به اردوگاههاى مختلف ضدانقلابى هيچ انگيزه اى نداشتند و
نيامدند در خدمت اين انقلاب ، و نخواستند بيايند و حتى عليه اين انقلاب هم كار
كردند . بعضى ها ناسپاسى و نامردمى كردند و نمك خوردند و نمكدان شكستند . بعضى
افراد در عالم ادبيات بعد از انقلاب ما بودند كه بدون اينكه حتى يك لحظه زحمت
تامل و دقت بخود بدهند ، قلم برداشتند و روى كاغذ بردند ، يك خزعبلاتى را سر هم
كردند و يك ملت را ، يك فرهنگ عظيم و ريشه دار را و يك انقلاب به اين
عظمت را با حرفهايى كه شايسته ى انسانهاى آگاه و متعهد و فاضل نيست ، تخطئه
كردند . و داريم از اين قبيل كه الان هم در اين مملكت زندگى مى كنند ، از همين
فضايى كه اين انقلاب به وجود آورده ، بهره بردارى مى كنند و قلم مى زنند و حرف
مى زنند و مى گويند و مى نويسند . اينها كسانى هستند كه بعد از انقلاب ما در عالم
ادبيات بروز كرده اند .