پایگاه تخصصی فقه هنر

هنر-ج1-ص59

زبان هنرى ، پديده اى بى نظير و استثنايى ست . ما كه فارسى زبان هستيم ، عمق
مفهوم يك جمله ى فارسى ، يك تركيب فارسى ، يك لغت فارسى را مى فهميم ، محال
است يك آدم بيگانه آنطور بفهمد . مگر بيگانه اى كه از كودكى سالهاى متمادى در
بين شما بوده يا داراى استعداد فوق العاده اى باشد و سالها با آن زبان سر كرده
باشد . والا امكان ندارد كه اعماق زيبايى هنرى الفاظ و تركيبات را بداند . اهل
زبان يعنى شعرا ، فصحا ، بلغا و كسانى كه در ادبيات و هنر صاحب نظرند ، همه
متفقا از اول تا امروز در مقابل اوج هنرى قرآن اظهار عجز كرده اند . . . ما در
انقلاب چنين چيزى نداشتيم ، البته در بين مسؤولانى كه با نهضت و انقلاب سر و كار
داشتند ، و بهتر از همه و از جهات متعدد در شخص امام ، امتيازاتى وجود دارد .
ادبيات ويژه ى امام ، ادبيات باب انقلاب است : ساده ، روان ، بليغ ، مردمى ،
همه كس فهم و در عين حال درست . اصولا ادبيات اسلام خصوصياتى دارد . اما اين ،
يعنى ظرفيت ادبى ما و زبان انقلاب ما ، اصلا با قرآن قابل مقايسه نيست .

علاوه بر اين خود رسول اكرم ( ص ) از ظرفيت هاى بالاى ادبى استفاده مى كرده اند

، و نيز از كلمات رهبران اسلام در آن روزگار ، از صحابه ى بزرگ و پيشوايان و
علاوه بر اينها از شعر شعراء . پيغمبر از شعر شعراء ، كه آن روز رايج ترين و
برنده ترين ابزار فرهنگى بود ، تا آنجا كه ممكن بود استفاده كردند . با اين كه
شما مى دانيد كه در قرآن آياتى هست ، در آخر سوره ى شعرا ، كه به شعرايى كه
خصوصيت([ ايمان]( را ندارند به شدت حمله مى كند([ :
) والشعرا يتبعهم الغاوون
](( . تا آنجا كه مى فرمايد([ :(
الا الذين آمنوا وعملواالصالحات . . .
](( ، سه چهار خصوصيت براى شعراى خوب كه مستثنى هستند ، ذكر كرده است . پس
با آن نظر آنچنانى نسبت به شاعر ، مى بينيد كه پيغمبر در مورد شعر و شاعر ، جذب
شاعر ، و وادار كردن شاعر به شعر ، لبخند زدن به شاعر ، تحسين كردن شاعر و
ارزش دادن به شعر ، آن همه سرمايه گذارى مى كند اين در صدر اسلام كاملا مشهود
است و پيغمبر در زندگى شعرا را احترام مى فرمود .