هنر-ج1-ص56
اولا در دنياى ادبيات و هنر ، شعر ويژگى و امتيازى دارد . البته هنر با همه ى
قالب ها و شيوه هايش ، چه هنرهاى نمايشى چه هنرهاى تجسمى و چه هنرهايى كه
شايد بتوان هنرهاى آوايى به آنها اطلاق كرد مثل شعر و قصه و نمايشنامه و نثرهاى
گوناگون ، همه ى اينها هر كدام در جاى خود در ابلاغ يك پيام و تجسم بخشيدن به
احساسات – كه در جاى خود از انديشه و عقل كمتر نيستند بلكه شكل مصفاى انديشه و
عقل هستند – نقش فراوانى دارند . ارزش هنر اساسا در همين است . هنر يك شيوه ى
بيان است ، يك شيوه ى ادا كردن است ، حقيقت هنر چيزى جز اين نيست . منتها
اين شيوه ى ادا و اين شيوه ى بيان وقتى كه هنر به معناى حقيقى كلمه شد ، از همه
چيز ديگر ، از هر تبيين ديگر ، رساتر ، دقيق تر ، نافذتر و سازگارتر است ،
ارزش هنر در اين است . هر كدام از اين چند تعبيرى كه عرض كردم : رساتربودن ،
دقيق تر بودن ، نافذتر و ماندگارتر بودن ، هر كدام بحثى دارد و شايد دقت در هر
يك از اينها به فهم معناى هنر ، كمك كند . ممكن است يك ارائه و گزارش گرچه
على الظاهر علمى و تحقيقى و دقيق ، اما حاوى ارائه ى هنرى نباشد . همه ى هنرها
در اين جهت يكسانند و البته اگر در همه ى اينها ، جنبه ى ارائه ، گزارش و ابلاغ
پيام باشد ، باز فقط يك بعد از هنر است ، باز همه ى هنر نيست .
ابعاد ديگرى هم در ماهيت و عنصر هنر وجود دارد كه حالا جاى بحث در آنها نيست
ولى همه ارزش دارند . و بنده بارها گفته ام كه هر پيامى ، هر دعوتى ، هر
انقلابى ، هر تمدنى و هر فرهنگى تا در قالب هنر ريخته نشود ، شانس ماندن ندارد
، شانس نفوذ و گسترش ندارد و فرقى هم بين پيامهاى حق و باطل نيست .
هنر يك ابزار فوق العاده است ، اما در بين شيوه هاى گوناگون هنر بعضى
خصوصيتى دارند و از آن جمله شعر است . شعر امتياز دارد : مى بينيد كه يكى از
قديمى ترين پديده هاى تمدن بشرى شعر است ، شايد نقاشى هم تا حدودى همين گونه
باشد . اما در بقيه ى انواع هنر اين را كم مشاهده مى كنيد . زبان شعر