الگوهای رفتاری امام علی (ع) و علم و هنر-ج1-ص84
او شش ماه ميان آنها اقامت نمود، ولى آنها چيزى از دعوت او را اجابت نمى كردند.
پس رسول اللّه صلى اللّه عليه واله على بن ابيطالب عليه السلام را فرستاد و به او فرمان داد كه خالد و همه كسانى را كه به دنبال او آمده بودند برگرداند، مگر كسى كه بخواهد با على عليه السلام باقى بماند.
پس على عليه السلام او را به حال خود گذارد.
بَراء گفته است :
من در ميان كسانى كه به دنبال على عليه السلام ماندند بودم ، چون به اوائل يمن رسيديم اين خبر به آنها رسيد.
آنان براى على عليه السلام گرد آمدند و على عليه السلام نماز صبح را با آنان به جماعت خواند، پس از نماز ما را در يك صف كرد و خود پيشاپيش ما قرار گرفت .
آنگاه خدا را ستود و ستايش كرد و سپس بر آنها نامه رسول اللّه صلى اللّه عليه واله را خواند.
كه همه مردم هَمْدان در يك روز ايمان آوردند.
على عليه السلام اين امر را به رسول خدا صلى اللّه عليه واله نوشت .
هنگامى كه پيغمبر صلى اللّه عليه واله نامه را خواند، سجده كرد، آنگاه نشست و فرمود:
السَّلامُ عَلَى هَمْدانَ، السَّلامُ عَلَى هَمْدانَ
(( سلام باد بر همدان ، سلام باد بر همدان )).
اهل يمن از اسلام تبعيّت كردند و رسول خدا صلى اللّه عليه واله به حضرت اميرالمؤ منين عليه السلام فرمود:
يا عَلَىُّاَلا اُعْلِمُكَ كَلِم اتٍ،اِذا قُلْتَهُنَّ غَفَرَ اللّهُ لَكَ مَعَ اَنَّكَ مَغْفُورٌ لَكَ ؟
((اى على ، آيا تُرا آگاه كُنَم از كلماتى كه هرگاه آنها رابگويى خداوند ترا بيامرزد، با اينكه تو آمرزيده شده هستى ؟ ))
گفتم : بلى .
پيغمبر صلى اللّه عليه واله فرمود: بگو ؛
لا اِلهَ الا اللّهُ الْحَلي مُ الْعَلي مُ، لا اِلهَ اِلاّ اللّه الْعَلِىُّ الْعَظي مُ، لا ال هَ اِلاّ اللّهُ رَبِّ السَّماواتِ و رَبِّ الْعَرشِ الكَري م
يكى از روش هاى اصلاح و بازسازى جامعه ، و تغيير دل ها، وعظ و ارشاد و تبليغات حساب شده است ،
سخنرانى تاءثير بسزائى در دل ها دارد، و اگر در شرائط مناسب و لحظه هائى صورت پذيرد كه دل ها آمادگى لازم را داشته باشند، به صورت اعجاز گونه اى اءثر مى گذارد.
يكى از شيوه هاى ارزشمند و حساب شده حضرت اميرالمؤ منين عليه السلام در وعظ و خطابه اين بود كه در لحظه هاى معنوى خاصّى به تبليغات گفتارى روى مى آورد.
نقل كردند:
امام على عليه السلام پس از نماز صبح ، كه مردم در حالت معنوى و ذكر و ياد خدا بودند، مى ايستاد و سخنرانى مى كرد، و خود با ياد خدا و قيامت مى گريست و مردم را نيز مى گرياند.
(صَلّى اَمي رَالْمُؤْمِني نَ عليه السلام بِالنّاسِ اَلصُّبْحَ، فَلَمَّا انْصَرَفَ وَ عَظَهُمْ فَبَكى وَ اءبْكاهُمْ مِنْ خَوْفِ اللّهِ) (363)
مردم هر جامعه اى در جاهاى گوناگونى اجتماع مى كنند.
در ميادين شهرها، در سر چهار راهها، در خيابانها، در بازار، در مراكز ورزشى ، مقابل حمّام ها، سر دروازه ها، امّا اميرالمؤ منين عليه السلام مسجد را جايگاه اجتماعات قرار داده بود.
در اوقات بيكارى به مسجد مى رفت ،
در مسجد مدينه مى نشست .
برخى از قضاوت ها را در مسجد انجام مى داد،
و حلّ و فصل امور بسيارى از مراجعه كنندگان را در مسجد سامان مى داد.
از حضرت اميرالمؤ منين عليه السلام علّت آن را پرسيدند كه چرا همواره در مسجد قرار مى گيرند، فرمود:
الْجَلْسَةُ فِى الْجامِعِ خَيْرٌ لى مِنْ الْجَلْسَةِ فِى الْجَنَّةَ فَاِنَّ الْجَنَّةَ في ها رِضى نَفْسى ، وَ الْجامِعُ في ها رِضى رَبّى
((نشستن در مسجد در نزد من از نشستن در بهشت ، نيكوتر است ، زيرا آنگاه كه در بهشت نشسته باشم ، نفس من راضى است و هرگاه كه در مسجد بنشينيم خداى من خشنود است و خشنودى خدا برتر است )).