الگوهای رفتاری امام علی (ع) و علم و هنر-ج1-ص82
جوان پول ها را در اختيار آن زن قرار داد، و دست او را گرفت تا وى را به اتاق عروسى ببرد!
ناگاه وجدان آن زنِ مغرور بيدار شده و داد زد:
النّار النّار، يَابْنَ عَمِّ مُحَمَّدٍ تُري دُ اَنْ تُزَوِّجَنى مِنْ وَلَدى ؟!
هذا وَاللّهِ وَلَدى زَوَّجَنى اِخْوَتى هَجي نا فَوُلّدْتُ مِنْهُ هذا فَلَمّا تَرَعْرَعَ وَ شَبَّ اَمَرُونى اَنْ اَنْتَفى مِنْهُ وَ اَطْرُدَهُ وَ هذا وَ اللّهِ وَلَدى .
(( آتش ، آتش ! اى پسر عموى پيامبر خدا! مى خواهى مرا به ازدواج فرزندم در آورى ؟
سوگند به خدا اين فرزند من است و برادرانم مرا با يك مرد فرومايه تزويج كردند، و اين پسر ثمره آن ازدواج بود، و چون او نسبتا بزرگ شد، برادرانم به من گفتند او را از خود دور كنم و منكر فرزندى وى گردم ، به خدا قَسَم اين پسر من است و من هرگز با وى ازدواج نمى كنم كه نتيجه اش آتش است . (356)))
امام على عليه السلام با علم غيب ماجراى آنان را مى دانست ، امّا براى اثبات حقيقت كه همه حاضران درك كنند از شيوه ياد شده كمك گرفت .
گروهى از مسيحيان به سرپرستى اُسقُف خود وارد مدينه شدند، و گفتند:
سئوالات مهمّى نسبت به خدا دارند،
خليفه اوّل آنها را خدمت حضرت اميرالمؤ منين عليه السلام فرستاد.
بر امام وارد شدند و سئوالات خود رامطرح و پاسخ هاى لازم را دريافت داشتند،
يكى از آن سئوالات پيرامون خدا بود،
كه امام على عليه السلام با استفاده از شيوه نمايش در آموزش ، وبيان تجسّمى ، مطلب مهمّ عقيدتى را به آنان فهماند كه يكى از طرح هاى زيباى آموزشى است .
آنها مى پرسيدند:
((اينكه به هر طرف رو كنيم روبروى خدا هستيم .)) يعنى چه ؟
(اَيْنَما تَوَلُّوا فَثَمَّ وَجْهُ اللّه )
مگر خدا كجاست ، كه به هر طرف روى بياوريم روبروى او قرار داريم ؟
سئوال يك سئوال عقيدتى ، كلامى است كه با شناخت درست خدا مى توان آن را درك كرد.
امّا آنها تصوّرى مادّى داشتند و فكر مى كردند چون هر چيزى پشت و رو دارد، چگونه ممكن است درباره خدا اين تصوّر وجود نداشته باشد؟
در اينجا حضرت اميرالمؤ منين عليه السلام به جاى هرگونه بحث و گفتگو، نمايشى را ترتيب داد.
آنها رابه حياط بردند، هيزم آورده آتش كردند، وقتى شعله ها بالا گرفت ، فرمود:
در اطراف شعله حلقه بزنيد.
آنگاه سئوال فرمود:
كدام يك از شما روبروى آتش قرار داريد؟
همه گفتند: ما روبروى آتش هستيم .
امام على عليه السلام فرمود:
چگونه ممكن است از هر طرف روبروى آتش باشيد؟
گفتند: آتش ، شعله و نور است كه پشت و رو ندارد.
حضرت اميرالمؤ منين عليه السلام فرمود:
خدا وجودى مادّى ندارد كه در جائى قرار بگيرد خدا هم پشت و رو ندارد،
هرجا باشيد و به هر طرف روى بياوريد در پيش روى خدائيد. (357)
و فرمود:
انّ اللّهَ اَيَّنَ الاَْ يْنَ فَلا اَيْنَ لَهُ، جَلَّ اَنْ يَحْوي هِ مَكانٌ فَهُوَ فى كُلِّ مَكانٍبِغَيْرِ مُماسَةٍ، وَ لا مُجاوِرَةٍ يُحي طُ عِلْما بِما في ها وَ لايَخْلُو شَيْى ءٌ مِنْ تَدْبي رِهِ
((مكان ها را خدا آفريد و مشخص فرمود، پس او مكانى ندارد، خدا برتر از آن است كه مكانى او را فرا گيرد،
در همه جا هست ، بى آنكه تماس مادّى با چيزى بگيرد و يا نزديكى با چيزى داشته باشد، او بر همه چيز احاطه علمى دارد، و چيزى از تدبير او بيرون نيست )) (358)
(به كتاب امام على عليه السلام و امور قضائى جلد هشتم همين مجموعه مراجعه فرمائيد.)
برخى از زنان مدينه خدمت امام على عليه السلام رسيدند و گفتند:
چرا خداوند اجازه داد تا مردان ، همسران متعدد بگيرند ؟ و در حاليكه زن دارند با زنان ديگر ازدواج كنند؟ امّا زنان كه داراى همسر هستند، نمى توانند مرد يا مردان ديگرى را انتخاب كنند؟