پایگاه تخصصی فقه هنر

الگوهای رفتاری امام علی (ع) و علم و هنر-ج1-ص75

چند نفر شامى در حال احرام پنج تخم شتر مرغ ، بريان كرده و خوردند و پس از آن گفتند:

ما مُحرِم بوديم و اين عمل ما حرام بود.

چون به مدينه آمدند، مسئله را از خليفه دوم پرسيدند.

او پاسخش را ندانست و به آنان گفت :

چند نفر از اصحاب رسول خدا را پيدا كرده و حكم مسئله را از آنها بپرسيد.

پس مسئله را از بعض اصحاب پيامبر پرسش نمودند، ولى پاسخ آنان مختلف بود، شاميان نزد خليفه دوم بازگشته و جريان را گفتند.

خليفه دوم گفت :

در اين شهر مردى هست كه ما ماءموريم در مواقع اختلاف از او حكم بخواهيم .

پس برخاست و با آن گروه به طرف خانه حضرت اميرالمؤ منين عليه السلام روانه گرديد و آن حضرت را در محلى به نام ((يَنبُع )) يافت .

شامى ها مسئله خود را از آن حضرت پرسيدند.

حضرت اميرالمؤ منين عليه السلام فرمود:

بايد پنج مادّه شتر از فَحل بكشند و نتاج آنها را جهت قربانى به خانه خدا بفرستند.

خليفه دوم گفت :

ماده شتر گاهى بچه مى اندازد.

امام على عليه السلام فرمود:

تخم هم گاهى فاسد مى شود.

در اين موقع خليفه دوم گفت :

براى چنين مشكلاتى ماءمور شده ايم از شما سؤ ال كنيم . (321)

5 جنگ روميان

خليفه دوم درباره جنگ با روميان از حضرت اميرالمؤ منين عليه السلام نظر خواست آن حضرت به او فرمود:

خداوند ضامن شده حوزه و حدود مسلمانان را نگهدارى كند، و عيوب آنان را بپوشاند، و آن خدايى كه مسلمانان را زمانى كه اندك بوده اند يارى نموده ، زنده است ، و هرگز نمى ميرد.

تو اگر خودت به جانب دشمن حركت كنى و در جنگ مغلوب گردى ، براى شهرهاى دور دست مسلمانان پناهى نمى ماند.

(براى جلوگيرى از فتنه و فساد) صلاح اين است كه مردى دلير و آزموده به طرف دشمن بفرستى و سپاهيانش را نيز از رزمندگان صبور و با استقامت و شكيبا و موعظه پذير انتخاب كنى ، پس اگر به يارى خداوند بر دشمن پيروز شدند، آرزوى تو بر آورده شده و اگر شكست خوردند باز هم اهميتى ندارد؛ زيرا خودت به عنوان پناهگاه و پشتيبان مسلمانان زنده خواهى بود. (322)

6 اسيران عراقى

خليفه دوم تصميم گرفته بود، اسيران عراقى را بفروشد.

حضرت اميرالمؤ منين عليه السلام به وى فرمود:

اينها براى شما مال و ثروتى هستند كه نظير آن را نخواهيد يافت ، اگر آنان را بفروشيد افرادى كه پس از اين مسلمان مى شوند از آنها بهره اى نخواهند داشت .

خليفه دوم گفت : پس چه كنم ؟

حضرت اميرالمؤ منين عليه السلام فرمود:

آنها را بگذار تا براى مسلمانان شوكتى باشند. عمر از تصميم خود برگشت .

آنگاه آن حضرت به او فرمود:

هر اسيرى از اين اسيران كه مسلمان شود، سهم من از او آزاد است . (323)

چهارم توضيح اصطلاحات شرعى

معناى جزء

مردى به جزئى از مال خود وصيّت كرد.

پس از مرگش ورثه در معناى جزء اخلاف كردند.

در اين باره از اميرالمؤ منين عليه السلام نظر خواستند.

آن حضرت عليه السلام فرمود:

يك هفتم اموالش را در مورد وصيت صرف كنند و به آيه شريفه استشهاد نمود:

((لها سَبْعَةُ اَبْوابٍ لِكُلِّ بابٍ مِنْهُم جُزْءٌ مَقْسُوم ))

((جهنّم داراى هفت دَر است ، براى هر دَرى گروه معيّنى از گمراهان )) (324)

معناى سهم

مردى به سهمى از مال خود وصيت كرد، پس از مرگ او ورثه در معناى سهم اختلاف كردند.

حضرت اميرالمؤ منين عليه السلام فرمود:

يك هشتم مالش را بيرون بياورند و اين آيه را تلاوت فرمود:

((اِنَّما الصَّدقاتُ لِلفُقَراء وَ المَساكِينَ…))

و آنان هشت صنف هستنند و براى هر كدامشان يك سهم . (325)

معناى قديم

مردى به آزاد نمودن غلامان قديم خود وصيت كرد، وصى آن شخص معناى قديم را نمى دانست ، آن را از حضرت اميرالمؤ منين عليه السلام پرسش نمود.

امام على عليه السلام فرمود:

هر غلامى كه شش ماه در ملك او بوده بايد آزاد شود، و اين آيه را تلاوت فرمود:

((وَالقَمَرَ قدَّرْناهُ مَنازِلَ حَتّى عادَ كَالعُرجُونِ القَديم ))