پایگاه تخصصی فقه هنر

الگوهای رفتاری امام علی (ع) و علم و هنر-ج1-ص67

من هم شما را دوست دارم و هم فلان شخص را كه دشمن شماست .

امام على عليه السلام به او فرمود:

تو الا ن مثل شخصِ اعور (يك چشمى ) هستى ، يا تمام كور شو و يا تمام روشن . (263)

وم پاسخ به سئوالات عمومى

پاسخ به مشكلات علمى پادشاه روم

پادشاه روم طىّ نامه اى سئوالات علمى فراوانى براى معاويه فرستاد و متذكّر شد كه :

اگر پاسخ دادى ، من ماليات براى تو مى فرستم ، و اگر پاسخ ندادى تو بايد براى من ماليات بفرستى .

معاويه و مشاورانش هر چه فكر كردند به نتيجه اى نرسيدند، جز آنكه آن سئوالات را براى امام على عليه السلام بفرستند.

حضرت اميرالمؤ منين عليه السلام در كمال صداقت و امانت به تمام سئوالات مطرح شده پاسخ دادند، و معاويه آنها را براى پادشاه روم فرستاد.

و چند بار اين حركت علمى تكرار شد تا آنكه پادشاه روم متوجّه گرديد كه پاسخ از امام على عليه السلام مى باشد. (264)

حتّى يكى از سئوالات در طىّ جنگ صفّين به دست معاويه رسيده بود كه آن را براى حضرت اميرالمؤ منين عليه السلام فرستاد و امام پاسخ صحيح آن را داد.

پرسيده بودند:

لاشَيْى ءْ ( هيچ چيز ) يعنى چه ؟

امام على عليه السلام دست قنبر را گرفت و از دور، سراب را به او نشان داد و فرمود سراب لاشيى ء است . كه قرآن مى فرمايد:

حَتّى اذا جائَهُ لَمْ يَجِدْهُ شَيْئا

((از دور آب مى بيند ولى وقتى كه به آن نزديك مى شود، چيزى نمى يابد.))

تعيين تاريخ هجرى

در زمان حكومت خليفه دوّم روزى عهدنامه اى نوشتند و تاريخ آن را با ماه شعبان ثبت كردند.

خليفه دوّم گفت :

((كدام ماه شعبان ؟ شعبان امسال يا سال آينده ؟))

اصحاب و ياران و صاحبنظران اجتماع كردند تا مشكل تاريخ را حلّ كنند.

يكى گفت : براءساس تاريخ پارسى ها

ديگرى گفت : همانند تاريخ روم و روميان

و بعضى گفتند: تاريخ اسكندر

جمعى ديگر گفتند: ميلاد حضرت مسيح عليه السلام

و خليفه دوّم ، هرمزان ايرانى را آورد تا تاريخى همانند تاريخ پارسيان مشخّص كند. (265)

امّا اكثر مسلمانان نظريّات يادشده را نپذيرفتند.

تا آنكه حضرت اميرالمؤ منين عليه السلام فرمود:

مبداء تاريخ امّت اسلامى بايد هجرت رسول خدا صلى اللّه عليه واله باشد، زيرا هجرت ، آغاز پيروزى و ظهور اسلام بود،

از ولادت و بعثت هم مهمتر است .

همه پذيرفتند و صداىِ (( اَحْسَنْت اَحْسَنْت )) مردم بالا گرفت . (266)

و اين حقيقت در سال 16 هجرى تحقّق يافت .

نظرِ بر حقِّ امام على عليه السلام بيانگر ارزش گرائى و مكتبى بودن امام در همه مسائل حتّى تاريخ است ، كه همه جا بايد با اهداف بلند اسلامى حركت كرد و نظر داد.

سؤ ال و جوابهاى كوتاه ولى خواندنى

3 مسافرت خاور و باختر

مسافت خاور و باختر را از اميرالمؤ منين عليه السلام پرسيدند:

حضرت على عليه السلام فرمود:

مسير يك روز خورشيد است . (267)

4 محاسبه اعمال بندگان

از اميرالمؤ منين عليه السلام پرسيدند:

چگونه خداوند با تمام خلق با آن همه زيادى كه دارند محاسبه مى كند؟

حضرت فرمود:

همان گونه كه آنان را با آن همه كثرت روزى مى دهد.

و نيز پرسيدند:

چگونه خداوند با آنان حساب مى كند كه او را نمى بينند؟

حضرت على عليه السلام فرمود:

آنگونه كه آنان را روزى مى دهد و او را نمى بينند. (268)

5 راه رسيدن روزى

از حضرت على عليه السلام پرسيدند:

اگر مردى در اتاقى نگهدارى شود روزيش از كجا به او مى رسد؟

حضرت على عليه السلام فرمود:

از جايى كه مرگ به سراغش مى آيد. (269)

6 فرق حق و باطل

اميرالمؤ منين عليه السلام فرمود:

فاصله بين حق و باطل چهار انگشت است .

معناى آن را پرسيدند.

حضرت اميرالمؤ منين عليه السلام چهار انگشت دست خود را جمع نموده و ميان گوش و چشم خود قرار داد، و آنگاه فرمود:

باطل اين است كه بگويى شنيدم ،

و حق اين است كه بگويى ديدم . (270)

7 فاصله آسمان و زمين

فاصله آسمان و زمين را از آن حضرت عليه السلام پرسيدند.