الگوهای رفتاری امام علی (ع) و علم و هنر-ج1-ص46
إِنِ اسْتَصْعَبَتْ عَلَيْهِ نَفْسُهُ فِيَما تَكْرَهُ لَمْ يُعْطِهَا سُؤْلَهَا فِيَما تُحِبُّ.
قُرَّةُ عَيْنِهِ فِيَما لاَ يَزُولُ، وَزَهَادَتُهُ فِيَما لاَ يَبْقَى ، يَمْزُجُ الْحِلْمَ بِالْعِلْمِ، وَالْقَوْلَ بِالْعَمَلِ.
تَرَاهُ قَرِيبا اءَمَلُهُ، قَلِيلا زَلَلُهُ، خَاشِعا قَلْبُهُ، قَانِعَةً نَفْسُهُ، مَنْزُورا اءَكْلُهُ، سَهْلا اءَمْرُهُ، حَرِيزا دِينُهُ، مَيِّتَةً شَهْوَتُهُ، مَكْظُوما غَيْظُهُ.
الْخَيْرُ مِنْهُ مَاءْمُولٌ، وَالشَّرُّ مِنْهُ مَاءْمُونٌ. إِنْ كَانَ فِي الْغَافِلِينَ كُتِبَ فِي الذَّاكِرِينَ، وَإِنْ كَانَ فِي الذَّاكِرِينَ لَمْ يُكْتَبْ مِنَ الْغَافِلِينَ.
يَعْفُو عَمَّنْ ظَلَمَهُ، وَيُعْطِي مَنْ حَرَمَهُ، وَيَصِلُ مَنْ قَطَعَهُ، بَعِيدا فُحْشُهُ، لَيِّنا قَوْلُهُ، غَائِبا مُنْكَرُهُ، حَاضِرا مَعْرُوفُهُ، مُقْبِلا خَيْرُهُ، مُدْبِرا شَرُّهُ. فِي الزَّلاَزِلِ وَقُورٌ، وَفِي الْمَكَارِهِ صَبُورٌ، وَفِي الرَّخَاءِ شَكُورٌ.
لاَ يَحِيفُ عَلَى مَنْ يُبْغِضُ، وَلاَ يَاءْثَمُ فِيمَنْ يُحِبُّ. يَعْتَرِفُ بِالْحَقِّ قَبْلَ اءَنْ يُشْهَدَ عَلَيْهِ، لاَ يُضِيعُ مَا اسْتُحْفِظَ، وَلاَ يَنْسَى مَا ذُكِّرَ، وَلاَ يُنَابِزِ بِالاَْلْقَابِ، وَلاَ يُضَارُّ بِالْجَارِ، وَلاَ يَشْمَتُ بِالْمَصَائِبِ، وَلاَ يَدْخُلُ فِي الْبَاطِلِ، وَلاَ يَخْرُجُ مِنَ الْحَقِّ.
إِنْ صَمَتَ لَمْ يَغُمَّهُ صَمْتُهُ، وَإِنْ ضَحِكَ لَمْ يَعْلُ صَوْتُهُ، وَإِنْ بُغِيَ عَلَيْهِ صَبَرَ حَتَّى يَكُونَ اللّهُ هُوَ الَّذِي يَنْتَقِمُ لَهُ.
نَفْسُهُ مِنْهُ فِي عَنَاءٍ، وَالنَّاسُ مِنْهُ فِي رَاحَةٍ. اءَتْعَبَ نَفْسَهُ لاَِّخِرَتِهِ، وَاءَرَاحَ النَّاسَ مِنْ نَفْسِهِ. بُعْدُهُ عَمَّنْ تَبَاعَدَ عَنْهُ زُهْدٌ وَنَزَاهَةٌ، وَدُنُوُّهُ مِمَّنْ دَنَا مِنْهُ لِينٌ وَرَحْمَةٌ.
لَيْسَ تَبَاعُدُهُ بِكِبْرٍ وَعَظَمَةٍ، وَلاَ دُنُوُّهُ بِمَكْرٍ وَخَدِيعَةٍ.
قال : فصعق همام صعقة كانت نفسه فيها. فقال اءميرالمؤ منين عليه السلام :
اءَمَا وَاللّهِ لَقَدْ كُنْتُ اءَخَافُهَا عَلَيْهِ. ثُمَّ قَالَ: اءَه كَذَا تَصْنَعُ الْمَوَاعِظُ الْبَالِغَةُ بِاءَهْلِهَا؟
فقال له قائل : فما بالك يا اءمير المؤ منين ؟
فقال عليه السلام :
وَيْحَكَ، إِنَّ لِكُلِّ اءَجَلٍ وَقْتا لاَ يَعْدُوهُ، وَسَبَبا لاَ يَتَجَاوَزُهُ. فَمَهْلا، لاَ تَعُدْ لِمِثْلِهَا، فَإِنَّمَا نَفَثَ الشَّيْطَانُ عَلَى لِسَانِكَ!
((و از نشانه هاى يكى از پرهيزكاران اين است كه او را اينگونه مى بينى ، در ديندارى نيرومند، نرمخو و دورانديش ، داراى ايمانى پر از يقين ، حريص در كسب دانش ، و با داشتن علم بردبار، و در توانگرى ميانه رو، در عبادت فروتن ، و آراسته در تهيدستى ، در سختى ها بردبار، در جستجوى كسب حلال ، در راه هدايت شادمان ، پرهيز كننده از طمع ورزى ، مى باشد.
اعمال نيكو انجام مى دهد و ترسان است ، روز را به شب مى رساند با سپاسگذارى ، و شب را به روز مى آورد با ياد خدا، شب مى خوابد امّا ترسان ، و بر مى خيزد شادمان ، ترس براى اينكه دچار غفلت نشود، و شادمانى براى فضل و رحمتى كه به او رسيده است .
اگر نفس او در آن چه دشوار است فرمان نبرد، از آن چه دوست دارد محرومش مى كند، روشنى چشم پرهيزكار در چيزى قرار دارد كه جاودانه است ، و آن چه را ترك مى كند كه پايدار نيست ، بردبارى را با علم ، و سخن را با عمل ، در مى آميزد.
پرهيزگار را مى بينى كه : آرزويش نزديك ، لغزش هايش اندك ، قلبش فروتن ، نفسش قانع ، خوراكش كم ، كارش آسان ، دينش حفظ شده ، شهوتش مرده ، خشمش فرو خورده است .
مردم به خيرش اميدوار، و از آزارش در اءمانند، اگر در بيخبران باشد نامش در گروه يادآوران خدا ثبت مى گردد، و اگر در يادآوران باشد نامش در گروه بيخبران نوشته نمى شود، ستمكار خود را عفو مى كند، به آن كه محرومش ساخته مى بخشد، آن كس كه با او بريده مى پيوندد، از سخن زشت دور، و گفتارش نرم ، بدى هاى او پنهان ، و كار نيكش آشكار است .
نيكى هاى او به همه رسيده ، و آزار او بكسى نمى رسد. در سختى ها آرام ، و در ناگواريها بردبار و در خوشى ها سپاسگذار است ، به آن كه دشمن دارد ستم نكند، و نسبت به آن كه دوست دارد به گناه آلوده نشود، پيش از آن كه بر ضد او گواهى دهند به حق اعتراف مى كند، و آن چه را به او سپرده اند ضايع نمى سازد، و آن چه را به او تذكّر دادند فراموش نمى كند.