پایگاه تخصصی فقه هنر

الگوهای رفتاری امام علی (ع) و علم و هنر-ج1-ص35

به خدا سوگند كه فرقه هايى نيست كه تا روز قيامت گمراه شوند، يا هدايت يابند، مگر آنكه من مى دانم كه رهبر و پيش آهنگان و سوق دهنده و ندا كننده آنها كه خواهد بود.))

ج يكى از دانشمندان مسيحى بر آن حضرت وارد شد

حضرت اميرالمؤ منين عليه السلام فرمود:

(( مَرحبا بر بحيراء اصغر ))

و پرسيد:

آيا كتاب شمعون صفا نزد شما موجود است ؟

عرض كرد: بلى

و رو به امام على عليه السلام كرد و گفت :

يا اميرالمؤ منين چگونه دانستى ؟

حضرت اميرالمؤ منين عليه السلام فرمود:

يقينا علم همه چيز و علم تفسير معانى در نزد ماست .

سپس بخشى از آن كتاب را خواند.

آن دانشمند چون اين را مشاهده كرد به شرف اسلام مشرّف شد و در صفّين در ركاب اميرالمؤ منين عليه السلام به شهادت رسيد. (123)

د از امام محمّد باقر عليه السلام روايت شده كه فرمود:

آنگاه كه آيه

((وَكُلُّ شيىْءٍ اَحْصَيْناهُ فى اِمامٍ مُبي نٍ)) (124)

((ما علم هر چيزى را در امامى آشكار قرار داده ايم .))

نازل گرديد، دو نفر از اهل مجلس برخاستند، گفتند:

يا رسول اللّه صلى اللّه عليه واله آيا منظور از امام مبين تورات است ؟

فرمود: نه ،

گفتند: يا رسول اللّه انجيل است ؟

فرمود: نه ،

در آن حال اميرالمؤ منين عليه السلام وارد شد.

پيامبر صلى اللّه عليه واله فرمود:

مقصود از امام مبين ، اين على عليه السلام است كه :

اَحْصى اللّه تَبارَكَ وَ تَعالى في هِ عِلْمَ كُلِّ شَيْى ءٍ.

((خداوند متعال دانش هر چيز را در او جمع نمود، و نگاهداشت .)) (125)

ه‍ امام على عليه السلام خود فرمود:

اَنَا الَّذى اَعْلَمُ تَاءْوي لَ الْقُرآنِ وَ الْكُتُبِ السّالِفَةِ اَنَا الْمَرْسُوخُ فى الْعِلْمِ.

((من به تاءويل قرآن و به كتابهاى ديگر پيشينيان از همه داناترم و از راسخان علم مى باشم .)) (126)

پاسخ دادن به هرگونه سئوال

يكى ديگر از روش هاى شناسائى درك جوانب علوم عَلَوى ، توجّه به كلمات وحى گونه حضرت اميرالمؤ منين عليه السلام است ، كه امام به هر سئوالى پاسخ داد و جز او كسى چنين ادّعائى نكرد، و هر كس چنين گفت رسوا شد.

الف خود آن حضرت فرموده است كه :

سَلونى قَبْلَ اَنْ تَفْقِدُونى وَلايَقُولُها بَعْدى اِلاّ مُدَّعِ كَذّابٌ اَوْ مَجْنُونٌ (127)

((بپرسيد از من قبل از اينكه مرا از دست بدهيد، كسى پس از من سَلونى نمى گويد جز ادّعا كننده دروغ پرداز يا ديوانه ))

ب ابن ابى الحديد مى گويد:

امّت اسلامى اجماع نموده اند بر اينكه اَحَدى از ياران پيامبر صلى اللّه عليه واله و علماء و دانشمندان عالم ، به جز على عليه السلام ((سلونى )) نگفته است .

و اين از ويژگى هاى آن حضرت است كه از آينده خبر مى داد. (128)

ج و نيز اخطب خوارزمى از سعيد بن مسيّب روايت

كرده است كه گفت :

از ياران پيامبر صلى اللّه عليه واله به جز على عليه السلام كسى نتوانست بگويد: ((سَلُونى ))

و كسانى كه اين ادّعا را كرده اند، بلافاصله ذليل و خوار گرديده و خود را رسوا ساخته اند.

از جمله آنها ((قتاده ابن دعامه )) مى باشد. (129)

دميرى ، حكايت كرده است كه چون ((قُتاده )) وارد كوفه شد مردم به اطرافش ‍ گرد آمدند، او مغرور شد و گفت :

((هرچه مى خواهيد از من بپرسيد.))

در آن اجتماع ((ابوحنيفه )) نيز حاضر بود گفت از او بپرسيد:

مورچه اى كه در مكالمه سليمان عليه السلام در قرآن مجيد آمده است نَر بود يا مادّه ؟

از او پرسيدند، او در پاسخ ماند ! (و خجل گشت ).

ابوحنيفه گفت :

مادّه بوده ، بدليل كلام الهى (( قالت نملة )) چون ؛ فعل مؤ نّث آمده است . (130) (131)

د امام على عليه السلام فرمود:

اَيُّها النّاسُ، سَلُونى قَبْلَ اَنْ تَفْقِدُونى : فَلاََنَّ بِطُرُقِ السَّماءِ اَعْلَمُ مِنّى بِطُرُقِ الاَْرْضِ

(( از من بپرسيد پيش از انكه مرا نيابيد، كه من به راههاى آسمان داناتر از راههاى زمين هستم .)) (132)

ه‍ در روايت ديگرى فرمود:

فَاسْئَلُونى قَبْلَ اَنْ تَفْقِدُونى ، فَوَاللّهِ الَّذى نَفْسى بِيَدِهِ لا تَسْئَلُونَنى مِنْ شى ءٍ في ما بَيْنَكُمْ وَ بَيْنَ السّاعَةِ وَ لا عَنْ فِئَةٍ تَهْدى مَائَةً وَ تَضِلُّ مائَةً اِلاّ اَنْبَاءتُكُمْ بِناعِقِها وَ قاعِدِها وَ سائِقِها الخ . (133)