پایگاه تخصصی فقه هنر

الگوهای رفتاری امام علی (ع) و علم و هنر-ج1-ص30

اى زن ، على به تو حرف هائى را زد كه خيلى براى تو بَد بود.

زن پاسخ داد:

به خدا قسم على درباره من هرگز دروغ نگفته و آنچه را كه به من نسبت داده در من هست ، به جز خالق من و مادرم كه مرا زائيده كسى از اسرار من آگاه نبوده است .

سپس عمرو به حضور حضرت اميرالمؤ منين عليه السلام برگشت و عرض ‍ كرد:

يا اميرالمؤ منين عليه السلام من او را تعقيب كردم آنچه را كه به او فرمودى به همه آنها اعتراف نمود، آنها را از كجا دانستى ؟

امام على عليه السلام فرمود:

همانا پيامبر خدا صلى اللّه عليه واله براى من تعليم داد هزار باب از حلال و حرام و آنچه را كه در گذشته واقع شده و آنچه را كه در آينده تا به روز قيامت واقع مى شود كه از هر باب هزار باب ديگر از علم بر من گشوده شد، حتّى دانستم علم منايا و بلايا، قضايا و فصل الخطاب ، تا اينكه دانستم از زنان آنها را كه مردند و از مردان آنها را كه زن هستند.)) (95)

اقيانوس بيكران علم

امواج اقيانوس بيكران علم و دانش در سينه مبارك اميرالمؤ منين عليه السلام گره خورده و در جوش و خروش بود، امّا محيط نامساعد اجازه نمى داد تا آن همه از علوم فراوان و امواج متلاطم دانش را بيرون بريزد، كه فرمود:

اِنَّ فى صَدْرى هذا لَعِلْما جَمّا عَلَّمَني هِ رَسُولُ اللّهِ وَ لَوْ اَجِدُ لَهُ حَفَظَةً

يَرْعَوْنَهُ حَقَّ رِعايَتِهِ عَنّى كَما يَسْمَعُونَهُ مِنّى اِذا لاَ وْدَعْتُهُمْ بَعْضَهُ فَعُلِمَ بِهِ كَثي را مِنَ الْعِلْمِ. (96)

(( همانا در سينه من دانش فراوانى است كه پيامبر خدا صلى اللّه عليه واله آنرا به من آموخته ، اگر روزى براى آن حافظى پيدا كنم كه حقّ آن را رعايت نمايد و آنگونه كه از من شنيده به همان نحو آن را نقل كند، آنگاه بعضى از آن علوم را به آنها به عنوان امانت مى سپردم كه بواسطه آن چيزهاى فراوانى از علم دانسته مى شد.))

9 باز در جاى ديگر مى فرمايد:

يَا كُمَيْلُ، هَلَكَ خُزَّانُ الاَْمْوَالِ وَهُمْ اءَحْيَاءٌ، وَالْعُلَمَاءُ بَاقُونَ مَا بَقِيَ الدَّهْرُ: اءَعْيَانُهُمْ مَفْقُودَةٌ، وَاءَمْثَالُهُمْ فِي الْقُلُوبِ مَوْجُودَةٌ.

هَا إِنَّ ها هُنَا لَعِلْما جَمّا (وَاءَشَارَ بِيَدِهِ إِلَى صَدْرِهِ) لَوْ اءَصَبْتُ لَهُ حَمَلَةً! بَلَى اءَصَبْتُ لَقِنا غَيْرَ مَاءْمُونٍ عَلَيْهِ، مُسْتَعْمِلا آلَةَ الدِّينِ لِلدُّنْيَا، وَمُسْتَظْهِرا بِنِعَمِ اللّهِ عَلَى عِبَادِهِ، وَبِحُجَجِهِ عَلَى اءَوْلِيَائِهِ؛ اءَوْ مُنْقَادا لِحَمَلَةِ الْحَقِّ، لاَ بَصِيرَةَ لَهُ فِي اءَحْنَائِهِ، يَنْقَدِحُ الشَّكُّ فِي قَلْبِهِ لاَِوَّلِ عَارِضٍ مِنْ شُبْهَةٍ. اءَلاَ لاَ ذَا وَلاَ ذَاكَ! اءَوْ مَنْهُوما بِاللَّذَّةِ، سَلِسَ الْقِيَادِ لِلشَّهْوَةِ، اءَوْ مُغْرَما بِالْجَمْعِ وَالاِْدِّخَارِ، لَيْسَا مِنْ رُعَاةِ الدِّينِ فِي شَيْءٍ، اءَقْرَبُ شَيْءٍ شَبَها بِهِمَا الاَْنْعَامُ السَّائِمَةُ! كَذلِكَ يَمُوتُ الْعِلْمُ بِمَوْتِ حَامِلِيهِ.

اللَّهُمَّ بَلَى ! لاَ تَخْلُو الاَْرْضُ مِنْ قَائِمٍِللّهِ بِحُجَّةٍ، إِمَّا ظَاهِرا مَشْهُورا، وَإِمَّا خَائِفا مَغْمُورا، لِئَلا تَبْطُلَ حُجَجُ اللّهِ وَبَيِّنَاتُهُ.

وَكَمْ ذَا وَاءَيْنَ اءُولئِكَ؟ اءُولئِكَ وَاللّهِ الاَْقَلُّونَ عَدَدا، وَالاَْعْظَمُونَ عِنْدَ اللّهِ قَدْرا. يَحْفَظُ اللّهُ بِهِمْ حُجَجَهُ وَبَيِّنَاتِهِ، حَتَّى يُودِعُوهَا نُظَرَاءَهُمْ، وَيَزْرَعُوهَا فِي قُلُوبِ اءَشْبَاهِهِمْ. هَجَمَ بِهِمُ الْعِلْمُ عَلَى حَقِيقَةِ الْبَصِيرَةِ، وَبَاشَرُوا رُوحَ الْيَقِينِ، وَاسْتَلاَ نُوا مَا اسْتَعْوَرَهُ الْمُتْرَفُونَ، وَاءَنِسُوا بِمَا اسْتَوْحَشَ مِنْهُ الْجَاهِلُونَ.

وَصَحِبُوا الدُّنْيَا بِاءَبْدَانٍ اءَرْوَاحُهَا مُعَلَّقَةٌ بِالَْمحَلِّ الاَْعْلَى . اءُولئِكَ خُلَفَاءُ اللّهِ فِي اءَرْضِهِ، وَالدُّعَاةُ إِلَى دِينِهِ.

آهِ آهِ شَوْقا إِلَى رُؤْيَتِهِمْ! انْصَرِفْ يَا كُمَيْلُ إِذَا شِئْتَ.

(اى كميل ! ثروت اندوزان بى تقوا مرده گرچه به ظاهر زنده اند، امّا دانشمندان ! تا دنيا برقرار است زنده اند، بدنهايشان گرچه در زمين پنهان امّا ياد آنان در دلها هميشه زنده است . بدان ، كه در اينجا (اشاره به سينه مبارك كرد) دانش فراوانى انباشته است ، اى كاش كسانى را مى يافتم كه مى توانستند آن را بياموزند، آرى تيزهوشانى مى يابم امّا مورد اعتماد نمى باشند، دين را وسيله دنيا قرار داده ، و با نعمت هاى خدا بر بندگان ، و با برهان هاى الهى بر دوستان خدا فخر مى فروشند.