پایگاه تخصصی فقه هنر

الگوهای رفتاری امام علی (ع) و علم و هنر-ج1-ص12

و آنگاه برهان اءثر و مؤ ثّر را مطرح مى كند. (29)

بنابراين حال كه دشمنان اسلام از كانال انواع هنر مى خواهند تهاجم كنند بايد جاذدبه هاى هنرى را بشناسيم و با فعّال بودن در صحنه هنر از انقلاب و آرمان خود دفاع كنيم .

علوم و آگاهاى امام عليه السلام
آزمايش جبرئيل و علم امام على عليه السلام

روزى حضرت اميرالمؤ منين عليه السلام بر بالاى منبر فرمود:

|سلُونى قَبلَ ان تفقِدوُنى(30)

(( ازمن بپرسيد قبل از آنكه مرا نيابيد))

پير مردى بلند شد و گفت :

يا على من چه كسى هستم ؟

امام نگاهى به آسمان و زمين كرد، و نگاهى به جوانب و اطراف نمود و سپس ‍ فرمود:

تو جبرئيلى .

و جبرئيل غائب شد.

(فنظر الى السماء ثم نظر الى الارض ثم نظر الى المشرق و المغرب و قال انت جبرئيل )

اين خبر به گونه ديگرى نيز نقل شده است ؛

علاّمة بن حسنويه الحنفى الموصلى مى گويد:

روزى حضرت اميرالمؤ منين عليه السلام بر منبر كوفه فرمود:

|اَيُّها النّاسُ اَسْاءلُونى قَبْلَ اَنْ تَفْقِدُونى ، اَسالُونى عَنْطُرُقِ السَّماواتَ فَاءَنَا اَعْرَفُ بِها مِنْ طُرُقِ الاْ رْضِ.

فَقامَ اِلَيْهِ رَجُلٌ مِنْ وَسَطِ القَوْمِ،

فَقَالَ لَهُ: اَيْنَ جِبْرَئي لُ هذِهِ السّاعَةُ ؟

فَنَظَرَ اِلى الْمَشْرَقِ وَ الْمَغْرِبِ وَ السَّمواتِ وَ الاَْرْضِ، فَقالَ عليه السلام اَنْتَجِبْرَئي لٌ، فَغابَ الشّيخُ.|

((اى مردم پيش از آنكه مرا نيابيد از من سئوال كنيد از راه هاى آسمان ها، زيرا كه من به راه هاى زمين آشناترم .

در اين حال از ميان جمعيّت مردى برخاست و گفت اى على ، در اين ساعت جبرئيل كجاست ؟

امام به سوى آسمان و زمين و به جانب مشرق و مغرب نظر انداخت و چون او را نديد به جانب او متوجّه شد و فرمود: اى شيخ جبرئيل توئى !!

راوى گويد:

در اين حال آن مرد از ميان مردم به صورت طائرى به پرواز در آمد.

مردم فرياد كشيدند و گفتند: ما به يقين شهادت مى دهيم بر اينكه تو خليفه پيامبر خدا هستى . (31)

خبر از شهادت امام حسين عليه السلام

امام على عليه السلام در سرراه خود به سوى ميدان صفّين به سرزمين كربلا رسيد،در آنجا فرود آمد و مقدارى از خاك آن را برداشت و بوئيد و فرمود:

|واها لَكِ اءيَّتُها التُّرْبَةُ، لَيُحْشَرَنَّ مِنْكِ قَوْمٌ يَدْخُلُونَ الْجَنَّةَ بِغَيْرِ حِسابٍ|

((آه اى زمين كربلا، هرآينه مردانى از تو در روز قيامت محور مى گردند كه بدون حسابرسى وارد بهشت مى شوند.)) (32)

سيرى در برخى از جوانب آگاهى هاى امام على عليهالسلام
اعتراف عايشه و ابن عباس به علم على عليه السلام

الف اعتراف عائشه به علم امام على عليه السلام

عائشه گفت :

امّا على عليه السلام عالم ترين مردم به سنّت است .

ب اعتراف ابن عبّاس

سعيدبن جُبَير از ابن عبّاس روايت كرده است كه او گفت :

هرگاه مطلبى از على به ما مى رسيد، آن را با چيزى برابر نمى كرديم .

ج گواهى ابن عبّاس به بى همانند بودن علم امام على عليه السلام

جُبَير از ضحّاك بن مزاحم و او از عبداللّه بن عبّاس روايت كرده است كه او گفت :

وَ اللّهِ لَقَد اءُعْطِىَ عَلِىّ بن ابي طالِبٍ، تِسْعَةَ اءعْشارِ العِلْمِ وَ اءيْمُاللّهِ لَقَد شارَكَهُم فِى العُشرِ العاشِرِ

(( سوگند به پروردگار نُهْ دَهُم علم به على عليه السلام داده شده و على عليه السلام در آن يك دَهُم نيز با ديگران شريك است )).

د عائشه و ارجاع دادن مردم به امام على عليه السلام

شُريح بن هانى از عائشه درباره مسح بر روى كفش پرسيد، عائشه گفت :

به نزد على برو و از او بپرس .

اعتراف خليفه دوم به علم امام على عليه السلام

عبدالرّحمن بن اذنيه ، از پدرش اذنية بن مسلَمَه عبدى ، روايت كرده است كه گفت :

به نزد خليفه دوّم آمدم و از او پرسيدم :

از كجا عُمره كنم ؟

گفت :

اِيتِ عَلِيّا، فَسَلْهُ

(( نزد على بيا و از او بپرس )).

خليفه دوّم و استفاده از علم امام على عليه السلام

مالك ، از ثور بن ازيد ديلمى ، روايت كرده است كه :