الگوهای رفتاری امام علی (ع) و علم و هنر-ج1-ص3
واى بر تو، من همانند تو نيستم ، خداوند بر پيشوايان حق واجب كرده كه خود را با مردم ناتوان همسو كنند، تا فقر و ندارى ، تنگدست را به هيجان نياورد، و به طغيان نكشاند.
دوّم اقسام الگوهاى رفتارى
بعضى از رفتارهاى امام على عليه السلام زمان و مكان نمى شناسد، و همواره براى الگوپذيرى ارزشمند است ، مانند:
1 ترويج فرهنگ نماز
2 اهميّت دادن به نماز اوّل وقت
3 ترويج فرهنگ اذان
4 توجّه فراوان به باز سازى ، عمران و آبادى و كشاورزى و كار و توليد
5 شهادت طلبى و توجّه به جهاد و پيكار در راه خدا
6 حمايت از مظلوم و…
زيرا طبيعى است كه كيفيّت ها متناسب با زمان و مكان و شرائط خاصّ فرهنگ و آداب و رسوم اجتماعى در حال دگرگونى است .
گرچه اصول منطقى همان كيفيّت ها، جاودانه اند، يعنى همواره ساده زيستى ، خودكفائى ، ساده پوشى ارزشمند است ، امّا در هر جامعه اى چهار چوب خاصّ خودش را دارد، پس كميّت ها و اصول منطقى الگوهاى رفتارى ثابت ، و كيفيّت ها، و چگونگى الگوهاى رفتارى متغيّر و در حال دگرگونى است .
براى علم و آگاهى ، تعريف هاى گوناگونى كرده اند كه ارزيابى درست هركدام ، نقش تعيين كننده اى در مبحث علمى دارد.
برخى علم را با تئورى ها و انواع نظريّه ها و برداشت ها و نتيجه گيرى ها، يكسان مى دانند و معيار و ملاك ثابت و روشنى براى مَحك زدن فرضيّه ها و تئورى ها ندارند.
و چون فرضيّه ها و تئوريها كهنه مى شوند و جاى خود را به فرضيّه هاى جديد مى سپارند، و هر روز ((كهنه )) به ((نو)) تبديل مى گردد، باور كرده اند كه :
علم انسان به جهل تبديل مى شود.
و دانش بشرى ثبات و قوامى ندارد.
در نتيجه انسانها همواره در حال تجربه و آزمايش قرار دارند و نمى توانند به تكيه گاههاى ثابتى تكيه زنند.
زيرا با روش هاى تجربى (پراگماتيسمى ) و اصالت عمل (پوزيتويسم ) نمى توانند همه واقعيّت هاى نظام هستى را كشف كنند، و به آنچه كه شناختند و كشف كرده اند نيز نمى توانند پاى بند باشند و به آنها اصالت بخشند.
امّا ديدگاه توحيدى پيامبران الهى و اسلام ، و ديدگاه نهج البلاغه ، نسبت به علم و آگاهى داراى معيارها و ملاكها و باورها و اصول فكرى جاودانه اى مى باشد.
در اين تفكّر:
الف واقعيّت هاى ثابت گوناگونى در سراسر نظام هستى موجود است .
(مانند فرمول پيدايش آب ، كه از هيدروژن و اكسيژن پديد مى آيد)
ب واقعيّت ها را مى توان شناخت .
ج روش ها و شيوه هاى دقيقى براى شناخت واقعيّت ها وجود دارد.
د چون واقعيّت ها اصيل و جاودانه اند شناختى كه بر اساس واقعيّت ها باشد ثابت و جاودانه است .
(فرمول پيدايش آب تغييرپذير نيست )
بنابراين علم و آگاهى جاودانه ، باورهاى جاودانه ، فرمول هاى جاودانه ، محاسبات جاودانه ، تحليل ها و راه حل هاى جاودانه ، وجود دارد، و كهنگى نخواهد پذيرفت .
و همواره در طول عصرها براى همه نسل ها قابل استفاده خواهد بود.
چون واقعيّت ها وجود دارند و قابل شناخت مى باشند، بشر توانسته است به انواع علوم و فنون آگاهى پيدا كند، انواع محاسبات را بشناسد و جهان را با انواع اختراعات خود دچار تحوّل چشمگيرى سازد، و هر روز مراحل تازه اى از راه تكامل را به خوبى بپيمايد.
اگر واقعيّت ها وجود نداشت و قابل شناخت نبود و يا جاودانه نبود، و هر روز ((كهنه )) به ((نو)) تبديل مى شد، از اختراعات و اكتشافات بشرى خبرى نبود،
و شيوه هاى صحيح درمان و بهداشت وجود نداشت .
و راه هاى تكامل و ترقّى شناخته نمى شد.
حضرت اميرالمؤ منين عليه السلام نسبت به اين حقيقت فرمود:
|اَيُّهَا النَّاسُ مَنْ سَلَكَ الطَّري قَ الْوَاضِحَ وَرَدَ الْمَاءَ وَ مَنْ خَالَفَ وَقَعَ فِى التِّيْهِ