حرمت مجسمه سازی و نقاشی-ج1-ص18
شيخ صدوق، در كتاب خصال، بارها، از احمدبن خليل، كه شيخ روايت و اجازه اوست و از اهل سنت، حديث نقل مى كند.
در مواردى كه صدوق از ايشان حديث نقل مى كند، تمام رجال سند عامى و همه احاديث، نبوى اند. نه در اسناد روايات احمدبن خليل راوى شيعى وجود دارد و نه در ميان احاديثى كه نقل مى كند، روايتى از ائمه(ع) ديده مى شود.
و براى روشن شدن اين مطلب، به عنوان نمونه بيست مورد از جاهاى مختلف كتاب خصال كه در سند روايات، احمدبن خليل واقع شده است و در هيچ يك از اين بيست مورد، نه راوى امامى وجود دارد نه حديثى از ائمه(ع). تمام راويان حديث شماره 104، 105، 106، 107، 109، 110، 111 از باب الواحد، حديث شماره 7، 17، 115، 116، 117، 118، 119، 125، 126، 127 از باب الاثنين.
و حديث شماره 11، 77، 112 از باب الثلاثة.
سند اين روايات، به ابى هريره، يا عكرمة، يا قتاده، يا زهرى، يا ابن عباس، يا عبدالله بن عمرو… منتهى مى شود كه از حضرت رسول(ص) نقل مى كنند.
شيخ طوسى نيز در كتاب تهذيب، باب فرض الصيام، حديثى از ايوب سختيانى از ابن قلابه از ابى هريره، از حضرت نبى اكرم(ص) نقل مى كند155. كه سند آن هم عامى و حديث نبوى است.
از مطالب ياد شده، ضعف سند روايت، به دست آمد، از اين روى، درخور استدلال و استناد براى حكم شرعى نمى تواند باشد.
امّا از جهت دلالت، چنانكه يادآور شديم، همه اينها، جواب مشترك دارند كه در حديث مناهى گذشت.