حکم نقاشی و مجسمه سازی از نگاه شریعت (2)-ج1-ص18
ثانياً: حصر گرچه حقيقى باشد دلالت نمى كند كه از هركار حرامى فساد محضر بر مىخيزد; بلكه برعكس آن دلالت دارد; يعنى دلالت دارد كه هر كارى كه از آن فساد محضبرخيزد درتمام شؤون خود حرام است .
به عبارت ديگر: حرمت تمام شؤون صناعت منحصردرجايى است كه فساد محض برآن مترتبباشد; زيرا فقره ٌمزبور پس از حكم به حليّت صنايع حلالى چون خياطى و كتابت واقعشده است، هرچند مى توانيم به عنوان علت براى حليّت اين قسم از صنايع يعنىنقاشى از فقرهٌ مزبور كمك بگيريم.
بنا بر اين با اين ادعا كه حصر اضافى است نمى توان از روايت تحف العقول پاسخگفت. بلكه حتى اگر حصر حقيقى باشد باز دلالت بر آن ندارد كه نگهدارى و تصرفدرهر حرامى ممنوع است; بلكه دلالت مى كند كه حرمت تمام شؤون حرام، مخصوص ومنحصر درجايى است كه برحرام فساد محض مترتب گردد.
بدين خاطر حضرت امام مى نگارد:
ظاهر روايت ـ يعنى ظاهر بندهاى نخست آن كه به تفسير صناعات پرداخته تابندهاىآخر آن با دقت و درنگ فراوان درآن ـ اين است كه آنچه درآن فساد محض استخداوند تمام انواع تصرفات را درآن حرام كرده است، مثل نى ها و نظاير آنها كهدر روايت آمده است ;زيرا عبارت (وذلك انما حرّم الله…) به عنوان علت براىكلام پيشين آمده است.كلام پيشين دلالت داشت هرآنچه براى بندگان داراى مصلحت استـ بسان مثالهاى زده شده ـ تمام تصرفات درآن حلال است; هرچند آن صنعت چنان باشدكه گاه از آن براى انواع فساد و معاصى وكمك به باطل استفاده گردد. علت حليت،آن است كه تنها چيزى از تمام جهات ودر تمام تصرفات حرام مى گردد كه درآن فسادمحض باشد.
ظاهراً عبارت (و ما يكون منه و فيه الفساد) در روايت تحف العقول تفسير اينجمله مجمل است:(انما حرم الله الصناعة) مقصود از اين فقره در مقابل فقراتپيشين آن است صنعتى كه به تمامى شؤونش حرام است صنعتى است كه بسان مثالهاىمزبور تنها از آن فساد محض برخيزد.
بنا بر اين روايت دلالت ندارد برهركار حرامى فساد محض مترتب است; بلكه دلالتبراين دارد كه تنها چيزى از تمام جهات حرام است كه برآن فساد محض مترتب گردد.
آنچه به برهان انّى از فساد محض به دست مى آيد حرمت در تمامى شؤون است نه دربرخى از شؤون، بنا بر اين روايت، دليل برمطلوب ايشان نخواهد بود حتى اگر حصرحقيقى باشد.
افزون بر اين ظاهر روايت آن است كه تنها متعرض آن دسته از صنايع است كهحرمتشان ناشى از فسادى است كه در آنچه ساخته شده مى باشد. بسان نى ها و سايرمثالهاى مزبور، اما صنايعى كه حرمت آنها به خاطر مصنوع نيست بلكه به خاطر وجودفساد درخود صنعت است، از مورد روايت خارج است.