حکم نقاشی و مجسمه سازی از نگاه شریعت (2)-ج1-ص17
علاوه برآنچه گفته شد، چنان كه در صدر روايت آمده است امام (ع) به پوشاندنتصوير با لباس اكتفا كرده است و اگر نگهدارى تصاوير حرام بود به صرف پوشاندنتصوير اكتفا نمى شد، ديگر اين كه در روايت در بيان علت فرمان به تغيير درسرتصاوير آمده كه شيطان درخلوت به فكر وسوسهٌ انسان است; اين اشعار دارد كه امربه تغيير، وجوبى نيست. بنا بر اين كه صدرو ذيل، جزيى از يك روايتند و چناننيست كه هريك جملهٌ مستقل باشند. دقت كنيد.
دليل نهم: درقرب الاسناد به نقل از عبدالله بن حسن، از جدش على بن جعفر ازبرادرش موسى بن جعفر(ع) آمده است از حضرت سؤال كردم:(آيا درمسجدى كه در آنتصاوير و مجسمه است مى توان نماز خواند؟) فرمود:
اگر سرمجسمه ها را شكسته و سر تصاوير را بارنگ تغيير دهند و آنگاه درآن مسجدنماز بخوانند منعى ندارد. (42)
كيفيت استدلال به اين روايت بدين گونه است كه فرمان به شكستن و تغيير دادن بهخاطر حرمت نگهدارى آنها بوده است. استاد بزرگوار و مجاهد ما امام خمينى (ره)
به اين استدلال چنين مناقشه كرده است:
روايت ناظر به نماز خواندن درمسجدى است كه اين تصاوير درآن وجود دارد و منافاتندارد كه اين تصاوير يا مجسمه ها درغير مجسد نگهدارى شود يا در مسجد در غيرحالت نماز حفظ گردد. بنا بر اين فرمان به شكستن و تغييربراى برطرف ساختن منعاز نماز خواندن درچنين مكانى بوده است; نه براى حرمت نگهدارى آن… بلكه مىتوانيم مدعى شويم اين روايت ـ اگر نگوييم كه دلالت دارد ـ لااقل اشعار برجوازنگهدارى تصاوير مجسمه دارد.(43)
شايد جهت اشعار، آن باشد كه اگر نگهدارى تصاوير ومجسمه حرام بود نمى بايستتغيير در سر آنها به حال نماز، مقيد گردد.
دليل دهم: روايت تحف العقول كه دلالت برحصر دارد. آنجا كه آمده است:
خداوند تنها صناعاتى را حرام كرده است كه از آنها صرفاً، فساد حاصل مى شود…
و آنچه كه از آن و درآن چيزى از جهات صلاح است. (44)
ظاهر روايت اين است كه هر آنچه ساخت آن حرام است از جمله تصاوير، تنها از آنفساد حاصل مى گردد، و به مقتضاى ادامهٌ روايت تمام تصرفات درآن حرام است.
شيخ انصارى از اين استدلال چنين پاسخ داده است:
به قرينه فقرهٌ پيشين كه درآن صناعات به دو قسم تقسيم شده بود: يكى صناعاتى كهبرآنها حلال و حرام مترتب مى شود و ديگرى صناعاتى كه تنها حرام برآن مترتب مىگردد. حصرنسبت به اين دو قسم اضافى مى باشد. يعنى از اين دو قسم تنها آن دستهاز صناعات حرام است كه فايدهٌ آنها تنها در حرام منحصر است و فقط فساد از آنعايد مى شود. بلى; ممكن است گفته شود: حصر درسياق تعليل و دادن ضابطه براىتفاوت گذاشتن بين صنعتها وارد شده است نه براى بيان حرمت خصوص قسم مذكور. (45)
اين گفتار از جهاتى قابل مناقشه است:
اوّلاً: دو قسم مذكور برحصر پيشى نگرفته است تا حصر نسبت به آنها اضافى باشد.