پایگاه تخصصی فقه هنر

هنرهای تصویری و تجسمی در نگاه شیخ انصاری-ج1-ص7

شيخ انصارى، براى اين كه حرمت مجسمه سازى را به تصويرگرى چهره و اندام انسان و حيوانات تسرّى دهد، سعى مى كند تا ملاك حرمت را تبيين كند و از طريق تنقيح مناط، تصويرگرى را چونان مجسمه سازى معرّفى كند. البتّه وى، تعبير (علّت و مناط اصلى) را به كار نگرفته و سخن از (حكمت) به ميان آورده است.

مى گويد:

(ظاهر امر چنين مى نمايد كه حكمت تحريم در چنين مقوله هايى كه در آنها سخن از (نمونه سازى انسان از طبيعت و مخلوقات خداوند) به ميان آمده، اين است كه انسان با چنين اقدامى، تشبّه به خالق مى ورزد! و چنين تشبّهى حرام و ممنوع است.)

بديهى است كه اگر مجسمه سازى، تشبّه به خالق به حساب آيد، تصويرگرى نيز خود نوعى ديگر تشبّه به خالق است; چه اين كه در آفرينش، تمام ارزش و اهمّيت از آنِ مادّه و جسم نيست، بلكه شكل و نقش نيز وجهه ديگرى از آفرينش است. به علاوه، ابداعات شگفت بشرى بيشتر، بلكه تماماً مربوط به آفرينش شكلها و ايجاد تغيير در قالب و ظاهر مادّه است و اصل مادّه را از طبيعت مى گيرد و چه بسا خود مادّه، نقشى در شگفتى اختراعات و ابتكارهاى وى نداشته باشد.22 مانند جوهر و مركّبى كه اگر بر صفحه كاغذ بپاشد، ارزش و هنرى را پديد نمى آورد، ولى اگر به وسيله خطّاط يا نقّاش به كار گرفته شود، خطّى جذّاب و نقشى دلربا به وجود مى آورد.

شيخ، پس از اشاره به حكمت حرمت، نتيجه مى گيرد كه بنابر اين، بايد حكم حرمت، مخصوص تصاوير موجودات جاندار باشد و نه جمادات و نباتات. به اين دليل كه تصوير ساير اشياء، گاهى بدون اراده انسان هم شكل مى گيرد. مثلاً اگر انسان، ظرف آبى را بر زمين بريزد، چه بسا از آن اشكال مختلفى پديد آيد كه شباهت زياد به اجسام طبيعت داشته باشد. بديهى است كه با اين مقدار تصرّف و شكل گيرى اين گونه تصاوير، عنوان (تشبّه به خالق) محقّق نمى شود.

البتّه، بعداً تصريح مى كند كه اين گونه تقريبها و توجيه ها، چندان كار آمد و موٌثّر نيست، بلكه اصلى ترين دليل حصر حرمت به تصاوير جانداران را بايد در جاى ديگرى جست و جو كرد.