پژوهشی در غنا از نگاه قرآن و روایات تفسیری-ج1-ص162
آية اللّه معرفت در مواجهه با روايات نهى از غنا مى گويد:
در بسيارى از روايات «قول زور»، «لغو» و… به غنا تفسير شده است و شواهدى در آن روايات وجود دارد كه غنا، از مصاديق قول زور و لغو است. اگر حكم شرعى به عنوان خاصّى معنون شود ناچار از اطلاق خارج شده و به آن عنوان مقيّد مى گردد; زيرا تعليق حكم بر وصف، مُشْعِر به عليّت است. بر اين اساس غنا به وصف غنا، حرام نيست، مگر آنكه همراه و مقارن آن عنوان باشد. وى بر اين باور است كه روايات، غنا را با عنوان خاص حرام كرده است و آن عنوان علّت حكم و مقيّد كننده غناست و به منزله حدّ وسط در ثبوت و اثبات حكم بوده و هيچ گاه تخلّف نخواهد كرد.(1)
اين استدلال ناتمام است; زيرا:
1. ايشان مى گويد: تعليق حكم بر وصف، مشعر به عليّت است. اين سخن صحيح نيست; زيرا هيچ گاه اشعار به عليّت به معناى دلالت بر عليّت نيست.
2. بر فرض آنكه اشعار به عليّت به معناى دلالت بر عليّت باشد، ولى تعليق حكم بر وصف، بر انتفاى حكم در وقت انتفاى وصف دلالت ندارد. نقش وصف تنها اين است كه مخاطب را متوجّه مى كند كه وجود و عدم وجود آن مساوى نيست و وصف در حكم دخالت دارد.
براى نمونه اگر گفته شود: اكرم الرجل العالم، نمى توان گفت كه وصف عالم در حكم اكرام هيچ نقشى ندارد. با اين همه نمى توان ثابت كرد كه دخالت وصف عالم
1 . معرفت; التمهيد; ج 5، ص 175- 187.