پایگاه تخصصی فقه هنر

پژوهشی در غنا از نگاه قرآن و روایات تفسیری-ج1-ص153

نيز ضمير را بدون مرجع آورده است (و اذا رأوا…) چون قبلاً نامى از آنان نبرده است تا ضمير به آنان بر گردد، بلكه به دلالت سياق اكتفا نموده است. اينها همه بيانگر شدّت خشم و اعراض خداى تعالى از آنان است.(1)

2. از برخى روايات ذيل آيه يادشده كه در متون فقهى – تفسيرى اهل سنّت(2)آمده است به روشنى استفاده مى گردد كه عمل آنها مورد انكار شديد است; به سبب آنكه زشتى عمل آنها در حدّى بوده است كه اگر همه اهل مسجد نماز جمعه را رها مى كردند و براى بيع و شراء مى رفتند، خداوند تمام آنان را به شديدترين وجه عذاب مى كرد، چنان كه در حديثى پيامبر(صلى الله عليه وآله) در مورد خارج شدن مسلمانان از مسجد و رفتن براى بيع و شراء چنين مى فرمايد:

و الذى نفس محمّد بيده، لو اتبع آخركم أولكم لالتهب الوادى ناراً: قسم به كسى كه جان محمّد(صلى الله عليه وآله) در دست (قدرت) اوست اگر آخر شما (كسانى كه در مسجد ماندند) اوّل شما را (كسانى كه از مسجد پراكنده شدند) پيروى مى كرد به صورت قطع همه منطقه را آتش فرا مى گرفت.

شبيه اين حديث در متون حديثى شيعه نيز آمده است;(3) از اين رو ادّعاى انكار رفتار مسلمانان با رفق و مدارا درست نخواهد بود.

امّا ادّعاى ديگر نام برده كه جمله «قل ما عند اللّه خير من اللّهو و من التجارة…» در مقام مفاضله و بيانگر برترى شنيدن خطبه ها از لهو و تجارت و روشن كننده حليّت غناست، درست نيست; زيرا:

1. باور داشتن به اينكه كلمه «خير» در آيه مورد نظر به معناى افعل وصفى


1 . سيّد محمّدحسين طباطبائى; الميزان; ج 19، ص 375.

2 . سمرقندى; تفسير سمرقندى; ج 3، ص 427. جصّاص; احكام القرآن; ج 3، ص 603. فخر رازى; التفسير الكبير; ج 3، ص 11. محمّد بن عبداللّه بن ابى زمنين; تفسير ابن زمنين; ج 4، ص 392.

3 . ابن ابى جمهور احسائى; عوالى اللئالى، ج 2، ص 57. قطب راوندى; فقه القرآن; ج 1، ص 138. طبرسى; مجمع البيان; ج 10، ص 12.