پژوهشی در غنا از نگاه قرآن و روایات تفسیری-ج1-ص141
به غنا و ملاهى تفسير كرده، فرموده است: مراد از لغو، غنا و ملاهى است. در اين روايت براى لغو دو مصداق ذكر كرده است: يكى غنا و ديگرى ملاهى. و اين بيانگر آن است كه آن دو هر يك موضوعى مستقل براى لغوند.
همچنين در روايت ديگرى آن حضرت لغو در آيه 55 سوره قصص «واذا سمعوا اللغو اعرضوا عنه» را بر كذب، لهو و غنا تطبيق داده است.(1) بر اساس اين روايت، غنا در عرض لهو و كذب يكى از مصاديق لغو قرار گرفته است; بنابراين از نظر آيات و روايات، غنا صرف نظر از مقارنات حرام، حرام دانسته شده است.
لازم به يادآورى است كه شيخ حرّ عاملى دو باب را به رواياتى تخصيص داده است كه در بيشتر آن روايات، آياتى از قرآن به غنا تفسير شده و متفاهم از آن روايات حرمت ذاتى غناست.(2)
4. متفاهم از حديث معروف پيامبر(صلى الله عليه وآله) كه فرموده است: پس از من اقوامى مى آيند و قرآن را با ترجيع غنايى مى خوانند (فإنّه سيجيئ من بعدى أقوام يرجّعون القرآن ترجيع الغناء)،(3) اين نيست كه آنها قرآن را با ابزار موسيقى، يا در مجالس لهو و لعب مى خوانند، بلكه مراد آن است كه آنان قرآن را به گونه غنايى، طرب آور و طرب آميز قرائت مى كنند. به طور قطع حرمت در اين روايات نيز متوجّه نفس غناست; زيرا قرآن وقتى به صورت غنايى قرائت مى شود، حرامى با غنا ضميمه نشده است و اين بيانگر آن است كه روايت يادشده حرمت را متوجّه نفس غنا كرده است; يعنى هرچند در قرائت قرآن، ضميمه حرامى وجود ندارد، امّا كيفيّت قرائت، باطل و لغو است.
1 . على بن ابراهيم قمى; تفسير القمى; ج 2، ص 141.
2 . همان; ص 303 – 318. مجلسى; بحارالانوار; ج 76، ص 240.
3 . حرّ عاملى; وسائل الشيعه; ج 6، ص 210.