پژوهشی در غنا از نگاه قرآن و روایات تفسیری-ج1-ص140
موسيقى همراه باشد يا نباشد; زيرا اصل در نهى و مطلوبيّتِ تركِ چيزى، صرف نظر از ضميمه شدن حرام ديگرى به آن، ترك خود آن چيز است.
2. بسيارى از روايات كه بر حرمت غنا دلالت دارد، قول زور، لهوالحديث و ساير عناوين يادشده را بر خود غنا منطبق كرده است و در هيچ يك از آن روايات، حرمت غنا را به چيز ديگرى مانند ضميمه شدن با ابزار لهو يا مجلسِ لهو مقيّد نكرده است; اين بيانگر آن است كه غنا فى نفسه حرام است.
براى نمونه، امام صادق(عليه السلام)كلمه زور را در آيه «والذين لايشهدون الزور» به غنا تفسير كرده، فرموده است: «هو الغناء».(1) يا آنكه لهوالحديث را بر غنا منطبق فرموده است: «الغناء مما قال اللّه: «وَ مِن الناسِ مَن يَشتَرى لَهوَ الحَديث…».(2)
از اين رو بايد پذيرفت كه مقتضاى آيات و رواياتى كه غنا را حرام كرده است، حرمت خود غنا، قطع نظر از ضميمه شدن آن با حرام ديگرى است; چنان كه رواياتى كه ابزار لهو و موسيقى را تحريم كرده است، با قطع نظر از همراه شدن غنا با آن ابزار است.
3. در برخى از روايات، لغو را به غنا و ملاهى تفسير كرده و ملاهى را قسيم غنا قرار داده است. اين روايات بيانگر آن است كه غنا و ملاهى هر كدام موضوعى مستقل براى لغو است. به عبارت ديگر غنا صرف نظر از همراه شدن با ملاهى، فى نفسه لغو است; چنان كه ملاهى نيز صرف نظر از غنا مصداق لغو خواهد بود. حال آنكه اگر حرمت غنا نفسى نباشد، بلكه حرمت به سبب همراهى آن با ملاهى باشد، نبايد در روايت ياد شده غنا قسيم ملاهى قرار مى گرفت.
چنان كه امام صادق(عليه السلام) در آيه شريفه: «وَ الَّذِينَ هُمْ عَنِ اللَّغْوِ مُعْرِضُون» لغو را
1 . حرّ عاملى; وسائل الشيعه(آل البيت); ج 17، ص 304.
2 . همان; ص 305.