پژوهشی در غنا از نگاه قرآن و روایات تفسیری-ج1-ص138
متعارف بوده است: بدين صورت كه مردان در مجلس زنان حاضر مى شدند و آنان كلمات (آوازهاى) باطل مى خواندند و از ابزار موسيقى مانند عود و نى و مانند آن استفاده مى كردند و امّا غير اين موارد مشمول حكم حرمت نخواهد بود.
محقّق سبزوارى(قدس سره)نيز در كفاية الاحكام بعد از ذكر برخى از روايات، نتيجه گيرى كرده، چنين مى گويد:
«فإذن لاريب فى تحريم الغناء على سبيل اللهو و الاقتران بالملاهى و نحوهما ثم إن ثبت إجماع فى غيره كان متبعاً و إلاّ بقى حكمه على أصل الاباحة و طريق الاحتياط واضح»:(1) بنابراين (آنچه از روايات استفاده مى شود اين است كه) غنايى كه بر سبيل لهو و همراه با ابزار لهو و مانند آن باشد حرام است، در غير موارد ياد شده اگر اجماعى بر حرمت آن وجود داشته باشد، آن غنا حرام است، در غير اين صورت اصل بر مباح بودن است، هرچند راه احتياط آشكار است.
ابوالحسن شعرانى با اعتقاد به اينكه غنا حرمت ذاتى ندارد، در حاشيه وافى و در مواجهه با روايات منع از غنا، چنين اظهار نظر مى كند:
چاره اى نيست كه يا مذهب شيخ را در استبصار بپذيريم و اخبار منع از غنا را بر منع از ملابسات و مقارنات آن حمل كنيم نه بر خود غنا; يا آنكه گفته شود: حرمت اختصاص دارد به نوعى خاص از غنا و آن غنايى است كه عامل كشيده شدن به فحشا، و ارتكاب حرام باشد. وى بر اين باور است كه منصرف از اطلاق روايات و عبارات فقيهان در گذشته، حرمت نوعى خاص از غناست.(2)
1 . محمّد باقر سبزوارى; كفاية الاحكام; ج 1، ص 434.
2 . معرفت; التمهيد فى علوم القرآن; ج 5، ص 188 به نقل از الوافى، ج 3، م 10، ص 36-38.