پژوهشی در غنا از نگاه قرآن و روایات تفسیری-ج1-ص122
بيان مى كند. «واِذا سَمِعوا اللَّغوَ اَعرَضوا عَنهُ وقالوا لَنا اَعمــلُنا ولَكُم اَعمــلُكُم سَلـمٌ عَلَيكُم لا نَبتَغِى الجـهِلين».(1)
وى سپس مى گويد:
بر فرض آنكه بپذيريم كه لغو در آيه شامل غنا مى شود، در مى يابيم كه بر بيش از استحباب و ستايش اعراض از شنيدن غنا دلالت ندارد.(2)
استدلال قرضاوى ناتمام است; زيرا:
1. مناسب بود وى آيات ديگرى را كه واژه لغو در آنها به كار رفته و همه مفسّران و فقيهان ذيل آنها بحث حرمت غنا را مطرح كرده اند، مورد توجّه قرار مى داد، مانند: آيه 72 سوره فرقان و آيه 3 سوره مؤمنون و توضيح داده شد كه چنان كه لغو در آيات يادشده به معناى غناست، در آيه مورد بحث نيز به معناى غنا خواهد بود.
2. بر فرض آنكه لغو در آيه مورد گفتوگو به معناى قول سفيه باشد، ولى چنان كه نام برده قول سفيه را داراى مصاديقى دانسته است، يكى از معانى و مصاديق قول سفيه غناست، بهويژه آنكه سفاهت در اصل به معناى خفّت و سخافت است.(3) و چنان كه در تبيين مفهوم غنا بيان شد، غنا سبب ايجاد خفّت و سبكسرى در انسان مى شود و بردبارى و حلم را از انسان سلب مى كند و او را به گمراهى سوق مى دهد. مفسّران نيز گفته اند: كسى كه اهل غنا باشد، به دليل سفاهت، شهادتش مردود است.(4)
3. نام برده گفته است كه ممكن است آيه بر استحباب اعراض از شنيدن غنا
1 . همان.
2 . يوسف قرضاوى; فقه الغناء و الموسيقى; ص 34-35.
3 . جوهرى; الصحاح; ج 6، ص 2234. احمد بن فارس; معجم مقاييس اللغه; ج 3، ص 79. ابن اثير; النهاية فى غريب الحديث; ج 2، ص 376.
4 . آلوسى; تفسير روح المعانى; ج 21، ص 69. قرطبى; تفسير قرطبى; ج 14، ص 55.