پژوهشی در غنا از نگاه قرآن و روایات تفسیری-ج1-ص107
بر آن ادّعاى اجماع كرده است، ادّعاى درستى نيست; زيرا: اوّلا، مفسّران معانى ديگرى غير از آنچه وى نقل كرده است، براى لغو آورده اند. ثانياً، مدّعاى وى جامعيّت ندارد به دليل آنكه مصاديق لغو همگى از جنس كلام نيستند، بلكه مصاديق ديگرى مانند هر چيزى كه مورد اعتنا نباشد، هر چيزى كه به حساب نيايد و گناه و معصيت، براى لغو آمده است.
همچنين معناى مورد نظر شيخ طوسى مبنى بر اينكه لغو، كار بدون فايده است، ناتمام است; زيرا بسيارى از كارهاى انسان مصداق لغو است ولى داراى فايده نيز هست; مانند: دروغ گفتن براى جلب نفع، مخلوط كردن كلام حق به باطل، براى دست يابى به اهداف خاص و… .
امّا بيان محقّق اردبيلى مبنى بر اينكه لغو آن چيزى است كه سزاوار ترك است، از آن رو جامعيّت دارد كه ظرفيّت فراگيرى همه مصاديق لغو را دارد. توضيح اينكه مطلوب در لغو ترك همه مصاديق است، جز آنكه مطلوب در برخى مصاديق ترك الزامى است; زيرا مصداق آن داراى مفسده تامّه است، مانند: دروغ گفتن، كلام باطل، غنا كردن و… و مفسده برخى از مصاديق ممكن است در حدّ حرمت نباشد; مانند: بيهوده گويى و… .
هرچند مفسّرانى لغو را بر غنا انطباق داده اند، ولى با توجّه به توضيح يادشده وجه آن آشكار مى شود. توضيح اينكه، لغو به معناى هر چيز سزاوار ترك و طرح است و غنا نيز به جهت مفسده آن از مصاديق لغو خواهد بود، البتّه مفسده موجود در غنا، از نوع مفسده تامّه است كه ترك آن الزامى است; به دليل آنكه غنا كلام باطلى است كه سبب بروز حالت طرب و سبكسرى در انسان مى گردد و او را به گمراهى و معصيت سوق مى دهد.