پژوهشی در غنا از نگاه قرآن و روایات تفسیری-ج1-ص70
چنان كه خواهد آمد، سمد يا به معناى غناست و يا به معناى لهو است كه غنا يكى از مصاديق آن است. همچنين در برخى از آيات كه بر حرمت غنا استدلال شده است، خداوند به مؤمنانى كه از غنا پرهيز مى كنند وعده پاداش داده است كه در اصطلاح علم كلام از آن به وعد ياد مى شود; چنان كه در سوره فرقان به هنگام بيان صفات عبادالرحمان مى فرمايد:
«وَ الَّذِينَ لاَ يَشْهَدُونَ الزُّورَ وَ إِذَا مَرُّواْ بِاللَّغْوِ مَرُّواْ كِرَامًا ** أُوْلَـئِكَ يُجْزَوْنَ الْغُرْفَةَ بِمَا صَبَرُواْ وَ يُلَقَّوْنَ فِيهَا تَحِيَّةً وَ سَلَـمًا ** خَــلِدِينَ فِيهَا…»;(1) بندگان واقعى خداى رحمان كسانى اند كه در مجالس لهو و آوازه خوانى يا گواهى دروغ حاضر نمى شوند و هرگاه بر لغو مرور كنند، با كرامت از آن مى گذرند، آنها هستند كه درجات عالى بهشت در برابر صبرشان به آنان پاداش داده مى شود و در آن با تحيّت و سلام روبه رو مى شوند، در حالى كه جاودانه در آن خواهند ماند.
واژگان زور و لغو بر غنا تطبيق داده شده اند.
اگر گفته شود كه استفاده حكم شرعى از وعد و وعيد در صورتى درست است كه مكلّف به دنبال اطاعت يا عصيان، مستحقّ ثواب يا عقاب باشد، حال آنكه برخى مانند اشعريّه و ابوالقاسم بلخى معتزلى، بر اين باورند كه ثواب و عقاب الهى نتيجه استحقاق بندگان به سبب اطاعت يا عصيان نيست. برخى ديگر مانند مرجئه خالص، نيز به طور قطع معتقدند كه معصيت هرچند كبيره باشد، عقاب ندارد.(2) بر اين اساس نمى توان وعد و وعيد در آيات را بيانگر وجود حكم شرعى دانست.
1 . فرقان: 72، 75 – 76.
2 . ابن ميثم بحرانى; قواعد المرام; ص 158 ـ 160. ابراهيم بن نوبخت; الياقوت; ص 64.