پایگاه تخصصی فقه هنر

پژوهشی در غنا از نگاه قرآن و روایات تفسیری-ج1-ص52

نيست، بلكه صداى نيكو از دو راه محقّق مى شود; يكى آنكه از رقّت و لطافت ذاتى برخوردار باشد و ديگر آنكه متناسب با قواعد موسيقى باشد. تناسب نيز آن گاه سبب نيكويى صدا مى شود كه از خشونت و زشتى ذاتى و عارضى به دور باشد.

4. نام برده ضمن معنا كردن طرب به خفّتى كه سبب زوال عقل شود، مدّعى شده است كه علّت در غنا عين علّت در خمر است; يعنى چنان كه علّت حرمت خمر، مستى و زوال عقل است، علّت حرمت غنا، طرب و خفّتى است كه سبب زوال عقل مى شود.

اين ادّعا ناتمام است و عرف و لغت آن را گواهى نمى كند; زيرا طرب بر چيزى كه به حدّ زوال عقل نرسد نيز صدق مى كند; به دليل آنكه طرب آورى صدا، اقسام و مراتب گوناگونى دارد. در اين ميان گاهى طرب و خفّت به مرتبه بالايى مى رسد; مانند آنجا كه صدا ذاتاً در كمال رقّت و صفا و تناسب است و خواننده در شعر و فنون موسيقى توانايى بالايى دارد، و شعر افزون بر محتواى بسيار جذّاب از تناسب كاملى نيز برخوردار است. در اين صورت بعيد نيست كه صدا طربى ايجاد كند كه سبب زوال عقل گردد، ولى بيشتر وقت ها به اين حد نمى رسد، حال آنكه طرب در مراتب پايين تر از زوال عقل نيز محقّق مى شود. اهل لغت و اهل فن نيز طرب آورى غنا را به بالاترين مرتبه آن كه زوال عقل است، مقيّد نكرده اند.

5. ايشان مدعى است كه تنها صداى متناسب با قواعد موسيقى موضوع غناست، هرچند طرب آور نباشد و بالعكس صداى نامتناسب با قواعد موسيقى غنا نيست، هرچند طرب آور باشد. در پاسخ بايد گفت:

اوّلاً، مطلب يادشده خلاف تعريف پذيرفته شده ايشان است; زيرا در آن تعريف، افزون بر تناسب، مطرب بودن از شرايط صداى غنايى دانسته شده است (إنّ الغناء هو الصوت المتناسب… أن يوجد الطرب…) و مراد ايشان از طرب آورى آن حالت مستى عارض بر انسان است; از اين رو با ادّعايى بالاتر، علّت تحريم در