پایگاه تخصصی فقه هنر

پژوهشی در غنا از نگاه قرآن و روایات تفسیری-ج1-ص50

وى نيكويى را در اشياى مركّب، عدم خروج آنها از حدّ تناسب مى داند و مى گويد:

هرجا ميان مركّبات تناسب باشد، نيكويى محقّق شده است; براى مثال خطّ نيكو آن است كه واوها و ميم هاى آن متناسب باشد. شعر نيكو آن است كه الفاظ و معانى آن متناسب باشد. همچنين حيوان به نيكويى متّصف نمى شود مگر آنكه اعضاى آن متناسب با يكديگر باشند. به صورتِ انسان، نيكويى صدق نمى كند، جز آنكه اجزاى آن با يكديگر تناسب داشته باشند و … .

نام برده با اين باور كه در ميان مظاهر نيكويى، صداى انسان تناسب پذيرى بيشترى دارد، مى گويد:

علم موسيقى كه از علوم رياضى است، عهده دار تناسب صداى انسان است; از اين رو صدايى كه با ضوابط و فنون موسيقى انطباق پيدا كند، غنا ناميده مى شود; براى مثال خواندن شعر آن گاه غنا مى شود كه براساس مقرّرات فنّ موسيقى خوانده شود. وى معتقد است كه اگر صدا به حدّ غنا برسد، در شنونده (اگر از متعارف مردم باشد) ايجاد طرب كرده، او را از حالت عادى خارج مى كند; به گونه اى كه وى مانند انسان مست عمل مى نمايد.

محمّدرضا آل الشيخ در تشريح مفهوم طرب آن را به شراب تشبيه كرده، مى گويد:

طرب خفّتى است كه به طور متعارف عقل را مى برد و انسانِ به طرب آمده، مانند شخص مست رفتار مى كند (والطرب هو الخفّة الّتى تعترى الإنسان فتكاد أن تذهب بالعقل وتفعل فعل المسكر لمتعارف الناس أيضاً)، مدّعى مى شود كه طرب در غنا مانند مستى در شراب است و علّت تحريم طرب عين علّت تحريم خمر، زايل شدن عقل است; از اين رو باور نام برده اين است كه طرب خفيف، مادامى كه به طور متعارف به مرتبه زوال عقل نرسد، از موضوع غنا خارج است; چنان كه