پژوهشی در غنا از نگاه قرآن و روایات تفسیری-ج1-ص45
برخى در تعريف غنا فهم عرف را ملاك قرار داده، گفته اند: غنا آن چيزى است كه در عرف، غنا ناميده مى شود.(1) ميرزاى قمى با پذيرش متفاهم عرف در معناى غنا مى گويد:
هر صدايى كه غنا بودن آن مورد اتّفاق اهل عرف باشد، به طور قطع حرام است و در مورد هر صدايى كه عرف بر غنا نبودن آن نيز اتّفاق داشته باشد، آن صدا مباح است و مواردى كه از نظر عرف مشكوك است، به حكم اصل اباحه، شنيدن آن منعى ندارد (ولما كان العرف قد يحصل فيه اضطراب بحسب متفاهم أهله; فما يتّفق فيه منه أنه هو، فهو حرام جزماً وما يتّفق منه عدمه، فهو مباح وما بقى فى مرحلة الشك فيلحق بالمباح للأصل).(2)
برخى با پذيرش فهم عرف براى معناى غنا گفته اند: به هنگام تعارضِ معناى لغوى و فهم عرف، فهم عرف مقدّم است.(3) براساس اين ديدگاه، موضوع غنا را تنها از عرف بايد گرفت و معيار غنا بودن و غنا نبودن هر آوازى، عرف است. حال اگر عرف در فهم موضوع طرب متزلزل باشد، براساس اصل اباحه، شنيدن آن صدا براى مكلّف مجاز خواهد بود.
حق اين است كه واگذارى تشخيص موضوع غنا به عرف به تنهايى تمام نيست; زيرا:
1. عرب ها عرف منضبط و معيّنى براى غنا ندارند و مرادف فارسى آن نيز
1 . شهيد ثانى; مسالك الافهام; ج3، ص126. الروضة البهيه; ج 3، ص212 – 213. سيّد يوسف بحرانى; الحدائق الناضره; ج18، ص101.
2 . ميرزاى قمى; رسائل; ج 1، ص 153 – 162.
3 . وحيد بهبهانى; حاشية مجمع الفائدة و البرهان; ص 27.