پایگاه تخصصی فقه هنر

پژوهشی در غنا از نگاه قرآن و روایات تفسیری-ج1-ص42

ترجيع، سبب اطراب شود و ممكن است سبب تحقّق طرب نگردد.

به عبارت ديگر تحسين و ترجيع، صفتى است كه قائم به صداست، ولى طرب و اطراب قائم به صدا نيست و همان گونه كه بيان شد، طرب سبكسرى و خفّتى است كه بر نفس انسان عارض مى شود و علّت تحقّق آن، برخى از مراتب بالاى صداى نيكو و داراى ترجيع است.

از اين رو برخى گفته اند: قدر متيقّن از غنا كه مورد اتّفاق همه فقيهان و اهل لغت است، صدايى است كه مشتمل بر ترجيع مطرب باشد.(1) بديهى است كه طرب آورى ويژگى همه مراتب صداى داراى ترجيع نيست.

بر اين اساس ميان واژه ترجيع و اطراب، عموموخصوص منوجه است; گاهى ترجيع است و اطراب نيست، مانند آنجا كه انسان با صداى نيكو و داراى ترجيع قرائت قرآن داشته باشد، و گاهى اطراب هست و ترجيع نيست، مانند آنجا كه از طريق صداى غيرانسان مانند بلبل يا قنارى، حالت طرب براى شخصى ايجاد شود و گاهى هردو با يكديگر اجتماع مى كنند و صداى با ترجيع، سبب حالت نفسانى طرب مى گردد و موضوع حكم غنا را محقّق مى سازند; بنابراين موضوع غنا در جايى است كه صداى انسان داراى ترجيع باشد و در نفس وى خفّت و سبكسرى را ايجاد كند.

تعريف غنا به صداى طرب آور نيز درست نيست; زيرا:

1. صداى داراى اطراب چنان كه با صداى انسان محقّق مى شود، با صداى غيرانسان نيز ايجاد مى شود، حال آنكه غناى اصطلاحى تنها با صداى انسان تحقّق مى يابد نه هر صدايى و در بيشتر تعاريف فقيهان به آن اشاره شده است.(2)


1 . نراقى; مستند الشيعه; ج14، ص124.

2 . محمّد حسن نجفى; جواهر الكلام; ج22، ص45. سيّد روح اللّه موسوى (امام خمينى); المكاسب المحرمه; ج 1، ص198.