پژوهشی در غنا از نگاه قرآن و روایات تفسیری-ج1-ص33
غناست يا نه، اصل اباحه مقتضى جواز خوانندگى با صداى نيكو و جواز استماع آن است. بر اين اساس آنچه در كتاب مجمع الفائدة و البرهان آمده است، مبنى بر اينكه كشيدن صدا به تنهايى موضوع غناست: «والظاهر أنه (الغناء) يطلق على مدّ الصوت من غير طرب فيكون حراماً إذ يصح تقسيمه إلى المطرب وعدمه، بل ولا يبعد إطلاقه على غير المرجّع والمكرّر فى الحلق فينبغى الاجتناب»(1) داراى اشكال است; هرچند وى(2) از اين نظر برمى گردد و پيش از آن، داخل بودن صداى نيكو يا داخل نبودن آن در موضوع غنا را به عرف احاله مى دهد، ولى بايد توجّه داشت كه ارجاع به عرف نيز خالى از اشكال نيست. زيرا در مورد صداى نيكو شارع اظهارنظر كرده و آن را از موضوع غنا خارج دانسته است. بديهى است در هر موضوعى كه شارع ابراز نظر كرده باشد، نظر عرف اعتبارى ندارد.
اگر گفته شود: چون شارع در موضوع غنا حدود معيّنى را بيان نكرده است، ملاك تشخيصِ موضوع، فهمِ عرف است، پاسخ اين است كه اگرچه حدود موضوع غنا به صورت دقيق، از نصوص به دست نمى آيد، امّا خروج صداى نيكو از موضوع غنا، قدر متيقّن و امر مسلّمى است كه روايات زيادى بر آن دلالت دارد.
براساس آنچه گذشت (كه هر صداى نيكويى غنا نيست)، نمى توان معادل فارسى غنا را آواز خوش، سرود، دوبيتى(3) يا خوانندگى دانست.(4) زيرا خواندن دوبيتى و سرود ممكن است از ويژگى موسيقى برخوردار باشد، ولى بر امورى كه غنا نيستند نيز صدق مى كند. حال اگر در برخى موارد سرود يا دوبيتى به دليل اجتماع با ديگر شرايط غنا، مصداق معناى غنا قرار مى گيرد، دليل نمى شود كه غنا مرادف دوبيتى، سرود يا خوانندگى دانسته شود.
1 . محقّق اردبيلى; مجمع الفائدة و البرهان; ج 8، ص 57.
2 . همان.
3 . نراقى; مستند الشيعة; ج18، ص183.
4 . همان; ج14، ص126.